-
عشـــق بی پایان (داستان کوتاه)
سهشنبه 16 آبانماه سال 1391 01:16
پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند . . . پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: “باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشیم جائی از بدنت آسیب دیدگی یا شکستگی نداشته باشه “ پیرمرد غمگین شد، گفت خیلی...
-
کوتاه ولی عمیق...
چهارشنبه 26 مهرماه سال 1391 09:20
در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست، پس برخیز تا چنین مردمی بگریند ... . . . درصد کمی از انسانها نود سال زندگی می کنند مابقی یک سال را نود بار تکرار می کنند . . . نصف اشباهاتمان ناشی از این است که وقتی باید فکر کنیم، احساس می کنیم و وقتی که باید احساس کنیم، فکر می کنیم . . . سر آخر، چیزی که به حساب می آید...
-
پاییز 91
جمعه 31 شهریورماه سال 1391 20:00
نفهمیدم چطور یهو صدای بارون و رنگ زرد درختهای قاب پنجره، منو مدهوش خودش کرده... گویا صدا ، صدای پاییزه و من ، دلتنگ تر ازهمه ی درختها چهره ام زرد شده است. پاییز امسال برام حال و هوای دیگری رو داره... شوق اومدن و رسیدنی که دلتنگی رفتن و جدایی را بیش از هر بار دیگه برام به تصویر میکشه... رفتننی طولانی تر از همیشه برای...
-
فرصتی برای جبران...
سهشنبه 17 مردادماه سال 1391 16:56
دوستای خوبم سلام... عبادت یکایک شما عزیزان قبول حضرت حق انشاالله... خدارو سپاس که فرصت شب قدری دیگه برامون مقدرشده و میتونیم در سایه سار قرآن به ذکر الهی العفو اون هم از ته دل بپردازیم... وقتی به کارنامه یه سال قبلم نیگا میندازم چیزی جز روسیاهی و شرمندگی واسم نمیمونه...تا دلتون بخواد خطا و اشتباه و گناه و ... یعنی خدا...
-
چرا از هم متنفریـــــــــــم...؟؟؟
یکشنبه 15 مردادماه سال 1391 05:37
با سلام.... <<همانا مدیریت بازرگانی 88 را آفریدیم تا آنان از یکدیگر متنفــــــــر باشند>> بعد از 3 سال من هنوز هم نفهمیدم که چرا ما همکلاسی ها اینقدر از هم متنفریم که اگه همدیگه رو یه جا ببینیم راهمون رو کج می کنیم که مبادا ریخت همدیگه رو ببینیم(سلام پیشکش!!!).یا چرا اینقدر از هم متنفریم که میشینیم پشت سر...
-
بیایید تا کمی فرصت رو غنیمت بشماریم...
دوشنبه 9 مردادماه سال 1391 15:27
چقد داره زود میگذربدون اینکه متوجه گذر سریعش باشم... بدون اینکه نگاهمو به سمتش تغییر داده باشم...وقتی به کوله پشتی این ماه عسل هم نگاه میکنم از سبکیش میترسم...نه تنها کوله پشتیم بلکه دلم، نگاهم، فکرم...همه و همه منو مایوس و دلواپس می سازه ... یه عزیزی میگفت:" که همه چی یه روز تمام میشن" اما چه کنم وقتی کوله...
-
رمضـــــــــــــــان الکریم
پنجشنبه 29 تیرماه سال 1391 02:53
با سلام خدمت دوستان عزیزم امیدوارم که روزهای گرم و خوبی رو در کنار خانواده سپری کنید!!! کم کم به این گرمای دلپذیر گشنگی هم اضافه میشه تا دیگه کاملا از پا در بیاید...!!! کاش باز هم ماه رمضان صفای گذشته ی خودشو پیدا می کرد...نمی دونم چرا وقتی کوچکتر بودیم این ماه برامون یه رنگ و بوی دیگه داشت...همه چی یه صفای خاصی...
-
عکس چرخه دانشجویی
یکشنبه 25 تیرماه سال 1391 13:17
-
حالا بزرگ شدم کوچولوی کودک...تولدم مبارک
چهارشنبه 31 خردادماه سال 1391 01:00
الان که با خودم فکر می کنم می بینم که امشب چه قدر دلم مثل سال قبل تو همین تاریخ گرفته... باز هم یه سال گذشت بی آنکه دلی برایم بتپد و اشکی بحالم ببارد... . مشکل اینه که یه سال بزرگ تر شدم و بیشتر با آدمهای اطرافم آشنا شدم و بهتره که بگم بیشتر دلتنگ شدم... .غربت دلم میون این همه آدم هایی که ادعای عشق میکنند آتیش جونمو...
-
شب آرزوها
جمعه 5 خردادماه سال 1391 00:36
لیله الرغائب،شب آرزوها شبی که آسمانش پر از برق ستارگان است، در آن شب هر دعایی ستاره ای خواهد شد و در پهنای آسمان خواهد نشست، بیایید ستاره های هم را نظاره کنیم و بر هر کدام آمین بگوئیم. آمین...
-
مادر و پدر ......
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1391 14:02
پدر و مادر عزیزم دوستتان دارم آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن. وقتی بزرگتر میشن ، پول دارن اما وقت ندارن. وقتی هم که پیر میشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!... به سلامتی همه مادرای دنیا... پدرم ، تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم میتوانند مرد باشند !...
-
داستان گاو...
شنبه 9 اردیبهشتماه سال 1391 20:48
فیلسوفی همراه با شاگردانش در حال قدم زدن در یک جنگل بودند و درباره ی اهمیت ملاقات های غیرمنتظره گفتگو می کردند. بر طبق گفته های "استاد" تمامی چیز هایی که در مقابل ما قرار دارند به ما "فرصت یادگیری" و یا "آموزش دادن" را می دهند. در این لحظه بود که به درگاه و دروازه محلی رسیدند که علیرغم...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 15 فروردینماه سال 1391 00:25
بال هایت را کجا جا گذاشتی ؟ پرنده بر شانه های انسان نشست .انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت : - اما من درخت نیستم . تو نمی توانی روی شانه ی من آشیانه بسازی .پرنده گفت : - من فرق درخت ها و آدم ها را خوب می دانم . اما گاهی پرنده ها و انسان ها را اشتباه می گیرم . انسان خندید و به نظرش این بزرگ ترین اشتباه ممکن بود...
-
عید نوروز پیشاپیش مبارک....
جمعه 19 اسفندماه سال 1390 19:43
با درود و سلام کم کم این سال هم داره تموم میشه و سال جدید داره میاد... همه چی نو میشه و از این حرفا....خلاصه سرتونو درد نیارم خودتون بهتر از من از این حرفا بلدین... خلاصه نمیدونم چی بگم....سال به سال میگذره و به قول یکی از دوستان ما هنوز نفهمیدم به عمرمون اضافه میشیه یا ازش کم میشه...!به نظر من اینم مهم نیست...مهم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 4 اسفندماه سال 1390 11:40
آدم چه حکایت جالبیست همه دوست دارند به بهشت بروند ولی کسی دوست ندارد که بمیرد................. نامت چه بود؟ آدم فرزند؟ من را نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم خلقت محل تولد؟ بهشت پاک اینک محل سکونت؟ زمین خاک آن چیست بر گرده نهادی؟ امانت است قدت؟ روزی چنان بلند که همسایه خدا،اینک به قدر سایه بختم به روی خاک اعضاء...
-
چیزهای کوچک زندگی
شنبه 15 بهمنماه سال 1390 13:55
بعد از حادثه یازدهم سپتامبر که منجر به فروریختن برج های دو قلوی معروف آمریکا شد یک شرکت از بازماندگان شرکت های دیگری که افرادش از این حادثه جان سالم به در برده بودند خواست تا از فضای در دسترس شرکت آنها استفاده کنند … در صبح روز ملاقات مدیر واحد امنیت داستان زنده ماندن این افراد را برای بقیه نقل کرد و همه این داستان ها...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 بهمنماه سال 1390 23:10
پدر و مادر... سلامتیه اون پسری که... .. 10سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت... .. 20سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت.... ... ... ... ... .. 30سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه...!!! .. باباش گفت چرا گریه میکنی..؟ .. گفت: آخه اونوقتا دستت نمیلرزید...! :( آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما...
-
انتخاب واحد...
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1390 22:39
با عرض سلام به دوستان عزیز از اونجایی که انتخاب واحد در تاریخ۰۹/۱۱/۹۰ شروع میشه و بیشتر بچه ها دوست دارن با کسایی که میشناسن سر یک کلاس بشینن تا راحت تر باشن این جدول رو براتون گذاشتم تا هر کس انتخاب واحد خودش رو(حالا با اسم خودش یا بدون اون)بذاره تا بقیه هم ببینن و با هم انتخاب واحدهاشون رو هماهنگ کنن!!! جدول هم که...
-
خاطرات......
دوشنبه 12 دیماه سال 1390 12:15
با سلام میدونم بین خیلی از ماها مشکلاتی هست...!کدورت هایی وجود داره.... خیلی اتفاقا بینمون افتاده که نباید می افتاد یا بهتر بود که نمی افتاد .... دیگه اون صفا و صمیمیت گذشته نیست و .... راستی چه اتفاقی واسمون افتاد...........؟؟؟ امروز 1390/10/12 داشتم مطالب قدیمیه وبلاگو نگاه میکردم...خاطراتم دوباره زنده شد...یاد...
-
نقش مدیریت دانش درارتباط با مشتری
شنبه 10 دیماه سال 1390 21:03
عنوان مقاله: نقش مدیریت دانش درارتباط با مشتری نویسنده: بابک ابراهیمی - دکتر محمدرضا غلامیان - مریم خواجه افضلی منبع: تدبیر - شماره 178 - 1385 چکیده دانش به عنوان یک فاکتور رقابتی کلیدی در اقتصاد جهانی شمرده میشود ، اما برای حضور موفق در بازار پویای امروزی باید یک جزء مهم دیگر به نام مشتری را نیز مدنظر قرار داد....
-
شب یلدا پیشاپیش مبارک!!!
سهشنبه 29 آذرماه سال 1390 14:06
با سلام شب یلدا نزدیکه و همه تو فکر میوه خریدن و دور هم نشستن و پشت سر هم غیبت کردن هستن!!!امیدوارم هر کجا هستید شب یلدای خوب و بلندی داشته باشید و در آخر لازم میدونم بگم که خیلی خوشحالم که همکلاسی های خوب و همیشه خندان و دوست داشتنی مثل شما دارم!!!این هم هندونه ی شب یلداست که گذاشتم زیر بغلتون!!!بذارید تو یخچال تا...
-
روز دانشجو مبارک
چهارشنبه 16 آذرماه سال 1390 08:53
تعریف دانشجو: موجودى نحیف، عصبى، بى پول و شبیه به انسان، که از تخم مرغ، گوجه و نیکوتین تغذیه می کند و دشمنى عجیبى با کتاب دارد !!!روز دانشجو مبارک!!!
-
شعر
یکشنبه 13 آذرماه سال 1390 10:23
نبودی... باران بود و من چترم را کنار گذاشتم ببینم حرف حسابش چیست بگذریم..... خوب شد که نیستی امشب همه دلشان از تو پر است.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 آذرماه سال 1390 16:12
باز محرم شدو دلها شکست از غم زینب دل زهرا شکست باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست آب در این تشنگی از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست قاسم ولیلا همه در خون شدند این چه غمی بود که دنیا شکست التماس دعا
-
دوران دانشجویی!!!
چهارشنبه 27 مهرماه سال 1390 23:52
گویند که در ایران قدیم دورانی وجود داشته است به نام دوران دانشجویی!گرچه از آن دوران هیچ تاریخ معتبر و مستندی موجود نیست ولی نقل قولهایی که سینه به سینه گشته اند اینگونه بیان می دارند که دوران دانشجویی دورانی سراسر خوشی و هیجان بوده و مردمی که در آن دوران می زیسته اند بسیار سرخوش و بی ملال و فارغ از هرگونه رنج و سختی...
-
قانون مورفی!
پنجشنبه 31 شهریورماه سال 1390 18:58
یادآوری قوانین مورفی تسکین دهنده بدبیاری ها و بدشانسی هاست. قانون مورفی در سال 1949 در پایگاه نیروی هوایی ادوارز شکل گرفت. مورفی مهندس هوافضا بود که روی یک پروژه کار می کرد. در یکی از سخت ترین آزمایشهای پروژه یک تکنسین خنگ تمام سیم ها را برعکس وصل کرد و آزمایش خراب شد. مورفی درباره این تکنسین گفت: "اگه یه راه...
-
انتخاب واحد به روش نوین!
شنبه 12 شهریورماه سال 1390 19:23
با عرض سلام به دوستان عزیز از اونجایی که انتخاب واحد در تاریخ۲۱/۶/۹۰ شروع میشه و بیشتر بچه ها دوست دارن با کسایی که میشناسن سر یک کلاس بشینن تا راحت تر باشن این جدول رو براتون گذاشتم تا هر کس انتخاب واحد خودش رو(حالا با اسم خودش یا بدون اون)بذاره تا بقیه هم ببینن و با هم انتخاب واحدهاشون رو هماهنگ کنن!!! جدول هم که...
-
روش هایی برای درک رفتار
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 19:53
همهی ما میخواهیم در زندگی شخصی و حرفهای خود روی اشخاص تأثیر بگذاریم. انگیزه ما میتواند پیروزی در یک حرفهی جدید، حفظ مشتریان، حفظ دوستی، تغییر رفتارها و یا بهبود روابط خانوادگی و زناشویی باشد. اما چگونه این کار را میکنیم؟ چگونه میتوانیم به شکلی قدرتمند و با رعایت اصول اخلاق بر زندگی دیگران تأثیر بگذاریم و به...
-
شب قدر...التماس دعا
جمعه 28 مردادماه سال 1390 02:30
****** الهی آن شب که همه قرآن به سر می کنند ما را توفیق بده قرآن را به دل کنیم. ****** خواهشا بیایید تو این شبها برای هم دعای خیر کنیم...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 مردادماه سال 1390 01:31
دوستای خوبم ، سلام درحالیکه بار دیگه لطف خدا شامل حال ما شد تا به میهمانی او دعوت شویم و بر سر سفره ی افطار و سحر دعاگوی همدیگه باشیم، امیدوارم که برخلاف من با روی سفید ، پرونده ی یکسالتونو به دست بگیرید و تو این مهمونی حاضر بشید. یادش بخیر انگار همین دیروز بود که الهی العفو رو به زبان خود آوردیم و با خدای خود هزار و...