مــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیر کوچولو

وبلاگ دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران

مــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیر کوچولو

وبلاگ دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران

این بار هوای مهر عجیب بارانیست...

زمان بی مهابا میگذرد و تابستان نفس های آخرش را میکشد و ثانیه ها بامیدی که نمیدانم چیست دستان خود را برای به آغوش کشیدن مهر در هم حلقه میکنند!    

 چه راحت مهرها را بی مهرانه سپری کردیم و اکنون با وزش اولین باد پاییزی دلمان میلرزد و  برگ برگ خاطرات از درخت ذهنمان فرو میریزد...  

این بار آمدن مهر با مهر یاران همراه نیست... این بار برگهای پاییزی فرش زیر پای محفل دوستان نیست... این بار دغدغه ی عبور بامید رسیدن نیست... این بار هوای مهر عجیب بارانیست... 

دیگر گرمای رنگهای گرم برگ های پاییزی هم چاره ساز سرمای دردهای دوری نیست...  

این روزها حتی دیگر باران هم دلتنگی ها را نمی شوید و تنها با شوری اش بر زخمهایمان نمک می پاشد...  

  نگاه کردن از قاب تصویر ذهنمان به خاطرات تنها با حسرت همراه است... 

تنها خدا چاره ساز و امیدبخش دلهای بیقرارمان است ... پس به امیدش مهر را تنها با تداعی مهر دوستان شروع میکنیم...

 

 

وقتی دلِ شکسته مداوا نمی‌شود

وقتی دلِ شکسته مداوا نمی‌شود؛

دستت بزن به دامنِ سلطان که؛

هر جواب از او شنیده می‌شود؛

الّا، «نمی‌شود» ...!