مــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیر کوچولو

وبلاگ دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران

مــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیر کوچولو

وبلاگ دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران

دیدن خدا

روزی در یک دانشگاه دانشجویی به استاد خود گفت:

 

اگر شما خدا را به من نشان دهیدعبادتش می کنم.

 

من تا وقتی خدا را نبینم او را عبادت نمی کنم.

 

استاد به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت:آیا مرا می بینی؟

 

دانشجو پاسخ داد:خیر استاد،چگونه وقتی پشت به شما هستم

 

شما را ببینم؟

 

استاد کنار او رفت،نگاهی به او کرد و گفت:

 

تا وقتی به خدا پشت کرده باشی

 

 او را نخواهی دید. 

قرآن

قرآن! من شرمنده ام

من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هروقت در کوچه مان آوازت بلند میشود همه از هم میپرسند "چه کس مرده است؟" چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است.

قرآن! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام. یکی ذوق میکند که ترا بر روی برنج نوشته، یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده، یکی ذوق میکند که ترا با طلا نوشته، یکی به خود میبالد که ترا در کوچکترین قطع ممکن منتشر کرده و...! آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم؟

قرآن من شرمنده توام اگر حتی آنان که ترا می خوانند و ترا می شنوند، آنچنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند. اگر چند آیه از ترا به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند "احسنت...!" گویی مسابقه نفس است...

قرآن من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه، خواندن تو از آخر به اول، یک معرفت است یا یک رکوردگیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند، حفظ کنی، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند.

خوشا به حال هرکسی که دلش رحلی است برای تو

آنانکه وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند، گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم.

تفاوت خوابیدن زن و مرد!!!

مامان و بابا داشتند تلویزیون تماشا می کردند که مامان گفت:"من خسته ام و دیگه دیروقته ، میرم که بخوابم " مامان بلند شد ، به ...

ادامه مطلب ...

هزار و یک قصه هر شب

   دخترم چرا نمی خوابی؟قصه های بابا تلخ است.قصه از پری دریایی،قصه از حور که نیست. دخترم چرا نمی خوابی؟ شنیدن ندارد قصه های این بابا.قصه هایش خوش نیست.رسیدن ندارد.شب های رویایی و ستاره چیدن، دو نفر دست به دست و حتی خندیدن ندارد. گفته باشم بابا! آدم قصه های من خنده یادش نیست.خبری از روزهای شادش نیست.آدم قصه های من نمی کشد ناز ماه را.می گوید لامپ که هست.ستاره نمی خواهد او.شب که می رسد هر بار،سوالش این است،قرص خوابم کو؟ آری عزیزم زود بخواب.آدم قصه های تو هر شب لب یار،به لب دارد.آدم قصه های من نیمه شب سرش درد می کند،گوشه ایوان نشسته و چشمش از خستگی بسته است و سیگار به لب دارد.قصه های تو زمینش پر بار است دخترم.باران می بارد.آدمک مغرور به زن می نگرد.ته قصه تو می رسد و آدم تو خوشحال است.آدم قصه من کارمند.دوباره پیش ریسش هست و سر بیچاره کج است.خوب می داند که در قصه های من،زندگی با مردان مغرور لج است.دخترم خوابت برد؟ دخترم قصه بگویم بازم؟آدم قصه من بازم مرد.نسخه او را سرطان پیچید.دخترش هم دق کرد.خوش به حالش هست اما،آدم قصه ی تو.مرگ ندارد بی غم.عمر زیبایش ابدیست.غم ندارد او جز این که بگوید.لنگه ی کفش طلایی از کیست؟دخترم قصه تو زیباست.آدمک های تو با دشت خوشند.غصه قوت ندارند هرگز.سفره همسرشان زیر درخت پر بار است.مزه آن خوب که نیست،چه بگویم!عالیست.دخترم گوش کن.یک لحظه نخواب.آدم قصه من مستضعف مالیست.نانوایی نان دارد و می بندد اما نان ندارد آدم قصه من.چرا؟چون که جیبش خالیست.دخترم زود بخواب.آدمک قصه من دانشجوست.پدرش خرج ندارد بدهد.از بس که قرض گرفته به او می خندند.دیگر تمام کرده تاکسی زیر پا دارد.بیچاره غم ندارد،ها! اما مسئله آبروست.آدم قصه من خسته است.پشت بامش کبوتر دارد.می نشیند با حسرت.به پریدن می نگرد.می خواهد که بگوید ای کاش منم... اما،پنجره باز است و همسایه می بیند.می شنود آدمکم فحش ناموسی.آخر ای دخترکم!چرا نمی خوابی؟قصه گفتن سهل است و اما،قصه بودن دشوار.قصه های زیادی بودم.قصه های زیادی دیدم.دخترم قول بده،قصه خوبی باشی.آدمک قصه من تنهاست.ترک کرده زنش او را.دادگاه هم رای به او داده.دخترک پیش زن است.آدمک هر شب،قصه می گوید بازم.دخترم خوابت برد؟

بوی باران بوی سبزه بوی خاک...

بوی باران بوی سبزه بوی خاک

شاخه های شسته باران خورده پاک

خوش به حال غنچه های نیمه باز

آسمان آبی و ابر سپید

برگهای سبز بید

عطر نرگس رقص باد

نغمه شوق پرستو های شاد

خلوت گرم کبوترهای مست

ادامه مطلب ...

نوروز پیروز!

با سلام و عرض تبریک و شاد باش

                                         فرا رسیدن این عید باستانی و خجسته،این یادگار دین زرتشت،مهر کوروش،جام جمشید،تیر آرش،خون سهراب،عشق بابک......را به تمام قوم آریا تبریک و شاد باش عرض مینمایم.

امیدوارم که این سال نو(د)! سالی پر برکت و مهربانی برای شما و خانواده های عزیز و محترمتون باشه.

با آرزوی شادترین لحظات برای شما......

                                                      سبز باشید