مــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیر کوچولو

وبلاگ دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران

مــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیر کوچولو

وبلاگ دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران

سلامتیه اون پسری که...
..
10سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت...
..
 20سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت....
... ... ... ... ..
 30سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه...!!!
..
باباش گفت چرا گریه میکنی..؟
..

گفت: آخه اونوقتا دستت نمیلرزید...! :(

آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن.
وقتی بزرگتر میشن ، پول دارن اما وقت ندارن.
وقتی هم که پیر میشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!...
به سلامتی همه مادرای دنیا...

بقیه در ادامه ی مطلب(حتما ببینید!)
 
آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن.
وقتی بزرگتر میشن ، پول دارن اما وقت ندارن.
وقتی هم که پیر میشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!...
......................
(( قند )) خون مادر بالاست .
دلش اما همیشه (( شور )) می زند برای ما ؛
اشک‌های مادر , مروارید شده است در صدف چشمانش ؛
دکترها اسمش را گذاشته‌اند آب مروارید!
حرف‌ها دارد چشمان مادر ؛ گویی زیرنویس فارسی دارد!
دستانش را نوازش می کنم ؛ داستانی دارد دستانش .
به سلامتی همه مادرای دنیا...
 
پدرم ، تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم میتوانند مرد باشند !
 
شرمنده می کند فرزند را ، دعای خیر مادر ، در کنج خانه ی سالمندان ...
 

خورشید
هر روز
دیرتر از پدرم بیدار می شود
اما
زودتر از او به خانه بر می گردد !

به سلامتیه مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاده بچه هاشون دادن
ولی تو پیری بچه هاشون خجالت میکشن ویلچرشونو هل بدن !!!
 
بازرگانی 89 هرمزگان
 
سرم را نه ظلم می تواند خم کند ،
نه مرگ ،
نه ترس ،
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم ؛
 
سلامتیه اون پسری که...
..
10سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت...
..
 20سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت....
... ... ... ... ..
 30سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه...!!!
..
باباش گفت چرا گریه میکنی..؟
..
گفت: آخه اونوقتا دستت نمیلرزید...! :(
 
بازرگانی 89 هرمزگان 
 
همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم
که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود…

... ... ... ...
  ولی پدر  یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند
خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست
فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …
بیایید قدردان باشیم ...

به سلامتی همه ی باباهای دنیا...
بازرگانی 89 هرمزگان 
بازرگانی 89 هرمزگان 
 
پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!!
پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو؟
پسر میگه : من..!!
... ... ...
پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو؟؟!!
پسر میگه : بازم من شیرم...
پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو!!؟؟
پسر میگه : بابا تو شیری...!!
پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا...
به سلامتی هرچی پدره
 

مادر
تنها کسیست که میتوان "دوستت دارم"‌هایش رااا باور کرد
حتی اگر نگوید...???
 
سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنهبازرگانی 89 هرمزگان 
 
مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری! مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو ،دلواپسی! مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری ! مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد! مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود!
مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن....
 
بازرگانی 89 هرمزگان 
 
پدرم هر وقت میگفت "درست میشود"...
تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت...!
 
مردان پیامبر شدند؛
و زنان مادر؛
قداست پیامبران را توانسته‌اند به زیر سوال ببرند؛
ولی قداست مادران را هرگز..!
 
بازرگانی 89 هرمزگان 
 
آدم پیر می شود وقتی مادرش را صـــــــــــــــــــــــــــــ دا میزند اما جوابی نمیشنود.........
ممماااااااااااادددددددررررررر. .............
 
 
 
تو 10 سالگی : " مامان ، بابا عاشقتونم"
تو 15 سالگی : " ولم کنین "
تو 20 سالگی : " مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم"
... ... ...
تو 25 سالگی : " باید از این خونه بزنم بیرون"
تو 30 سالگی : " حق با شما بود"
تو 35 سالگی : "میخوام برم خونه پدر و مادرم "
تو 40 سالگی : " نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم!!!!"
تو  هفتاد سالگی : " من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن ...!
بیاید ازهمین حالا قدر پدرو مادرامونو بدونیم...
از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست ...
 
 
 
 
وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده ! وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده ! وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه... و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری
 
پزشکی 89 یزد 
 
اگر 4 تکه نان  خیلی خوشمزه وجود داشته باشد و شما 5 نفر باشید
کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید (( مادر )) است...
نظرات 17 + ارسال نظر
نجوای شب دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:07

یار من مهدی نیا، اینجا کسی یعقوب نیست
لحظه ای چشمانشان، از دوریت مرطوب نیست
نازنین، اینجا خدا هم پیششان محبوب نیست
نوبهارم، در فراقت هیچ کس محزون نشد
منجی انسانیت، اینجا شرایط جور نیست
گرچه در هر جمعه ای زیبا دعایت می کنند
این دعاها بر زبان است، جنسشان مرغوب نیست

[ بدون نام ] دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:01

عزیزم خیلی قشنگ بود

ممنونم. شما لطف داری...

دل دل... دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 13:53

خیلی قشنگ بود...

نبینم غم تو...خدا همه ی پدر مادرها رو برا بچه هاشون حفظ کنه اون هاییم که به رحمت خدا رفتنو قرین رحمتش قرار بده.

دل دل... دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 21:17

دست خودم نیست....
همینطوری گوله گوله اشکم داره میریزه....
آمین....

خدا نکنه که اشکات بریزه...

آیوپ سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:47

تحت تاثیر قرار گرفتم....
ممنون که خیلی چیزها رو یاد آوری کردی

خواهش میکنم...
ما آدم ها خیلی چیزها رو میدونیم اما گاهی اوقات بخاطر شلوغی پیرامونمون یادمون میره...به همین خاطر نیاز به تلنگر دیگران داریم...

[ بدون نام ] سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 15:15

خوشمان امد

پریسا سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 18:40

سلام...
جالب بود....ممنون از متن قشنگت عززززززیزم...

سلام...نظر لطفته...خواهش میکنم...

[ بدون نام ] چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:43


99699999999699999999699666699666999966699666699 99699999999699999999699666699669966996699666699 99669999999999999996699666699699666699699666699 99666699999999999966666999966699666699699666699 99666666999999996666666699666699666699699666699 99666666669999666666666699666669966996699666699 99666666666996666666666699666666999966669999996 1.) دکمه ctrl + f رو فشار بده 2.) توش عدده 9 رو بنویس 3.) بعد رو دکمه Highlight all کلیک کن.

چی بگم والله...

اشکان چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:23

تا پدر و مادر بالا سر آدم باشن آدم هیچوقت پیر نمیشه....
خدا همشونو حفظ کنه....

فرمایش شمادرسته...
الهی آمین

۸۱۲ چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 13:43

سلامتی همه بابا ننه ها.....
نوش نوووووووش.....

خدا عاقبت بچه های این بابا ننه ها رو که تو اتاق(یا بهتره بگم تو کاروانسرای)۸۱۲ هستنو ختم بخیر کنه...
آااااااااااااااااااااامیییییییییییییییییییییین

دل مرده جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:40

بچه ها ی موضوع بی ربط!!!!
تا 1 اسفند که کسی نمیاد دانشگاااه؟؟؟؟ یوقت نیایناااااا

امروز سه‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 22:48

واه ! چه حرفا ! مدیریت بازرگانی چیا هم مگه احساس دارند که این چیزا رو نوشتی ؟ کاش یه ذره ضربات .... میزاشتی بهشون میخورد !!
ایش !

نمیدونم شما احساس رو چی تعریف میکنید که تو وجود ما بچه های مدیریت بازرگانی نمی بینید...یا شما ما را نمی شناسید یا تعریف احساس رو ...(البته جسارت نباشه).
در ضمن شمایی که دم از احساس شناسی میزنید بد نیست بدنبال ادبیات بگردید،برای ابراز احساس به ادبیات نیازه...واژه ی آخری که بکار بردین اصلا شایسته نیست،بماند بقیه کلامتون...

عاشق خدا شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 21:13

یا هو
تن آدمی شریف اســـت به جان آدمیت
نه همین لباس زیبا ست نشان آدمیت

در زندگیتان از آیه های که خدا در طبیعت قرارداده تلاوت کنید
با اینکار تازه طعم خوش زندگی را خواهید دانست و بیش از پیش عاشق خدا خواهید شد و معنی حقیقی عشق را خواهید دانست
فقط باید چشم دلتان را باز کنید
برای یکبارهـــم که شده امتحان کنید

یا حق



[ بدون نام ] یکشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 14:47

خیلی قشنگ بود ادم بفکرفرو میرود ممنون

جای شکر اگه به فکر و در پی اون به عمل احترام به والدین واداشته بشیم.

elham یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 16:22 http://elhammosaffa

منصوره جووووووووووووون واقعا قشنگ بود.

ممنون گلم...

najva3alone یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 18:12

عالی بود!
ی ؟ :چجوری ب نظرا پاسخ می دین؟

جدی می پرسید؟؟؟
خب ما (منظورم وبلاگ نویس ها)از طریق عضویتمون یه user/pass مخصوص داریم که به صفحه ی blogsky خودمون دست پیدا میکنیم و بعد در اون صفحه در قسمت مربوط به نظرات پاسخ به نظر رو ok میکنیم و به نظرات دوستان جواب میدیم.

najva3alone دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 18:50

آهاااااااااااااان.بله کاملا ؟ جدی بود!
منون از کمکتون!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد