مــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیر کوچولو

وبلاگ دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران

مــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیر کوچولو

وبلاگ دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران

امشب همه چی و همه کس رو به خود خدا میسپارم

دوستای خوب و مهرونم سلام.

عبادت و تمامی ثانیه های بندگی و اخلاصتون مقبول حق انشاالله.

تا چشم به هم زدیم شب بیست و سه ماه رمضون هم از راه رسید! از صبح دارم با خودم فک میکنم که امشب چی از خدا بخواهیم تا آروم بگیریم و از همهمه های دلمون دور شیم و امیدوار باشیم که مسیر زندگیمون هموار میشه!؟

اونقد آرزوهای دور و دراز داریم که ... خدا خودش بهتر میدونه و بهتر میتونه! اگه ایمان بهش داشته باشیم نباید ذره ای شک کنیم که بهتر از من و شما از صلاحمون آگاهه! پس جای هیچ چونه زدنی نمیمونه!!!

نمیدونم چی در دل دارید و دعاهاتون چیه؟!

 امشب همه چی و همه کس رو به خود خدا میسپارم و هر آنچه مغفرت، خیر و رحمت و نعمت هست رو برای همه شما و خودم میطلبم و در راس دعاهام خدایی شدن و در صراط الله بودن و دور بودن از شیطان و هوای نفس را برای همه میخوام.

خواهشا امشب کنار دعاهایتان بجان هم دعا بفرمایید !


یا علی امشب شما واسطه باش

                          

یه شب قدر گذشت و سعادت تجربه یه شب قدر دیگه رو پیش رو داریم!خدا کنه تا اینجا که سعادت حضور داشتیم بتونیم بهره کافی رو ببریم و توشه ای برای ادامه مسیر زندگی جمع کنیم.بخصوص که امشب خوب واسطه ای رو در اختیار داریم!!!

امشب با نام علی دلهامون رو گره میزنیم و عزت و آبروی امیرالمومنین رو واسطه خودمون و خدای خودمون قرار می دیدم و هر آنچه در دل داریم را از خدای متعال می طلبیم. هرچقدر خواسته های ما بزرگ هم که باشه آبروی امام ما کار ساز میشه و خدا با اون همه عظمتش دست رد بر سینه ما نمیزنه!

امشب فقط کافیه از ته دل با خدای خودمون خلوت کنیم و حرف بزنیم و ازش خواسته هامونو بخواهیم!

امشب رو هم برای دعا در حق همدیگه غنیمت بشمریم.

* التماس دعا*

       






التماس دعا


دوستای خوب و مهربونم سلام.انشالله نماز روزتون مقبول حق باشه و نفس های زندگیتون به دور از غم.

 اصلا نمیدونم گذرتون به اینجا میخوره یا نه ؟! اما امیدوارم که هنوز لااقل نگاهتون رو شامل حال این وبلاگ بسازید.

دوباره شب قدر داره از راه میرسه و ما کوله باری از حسرت ها و ناله ها را بهمراه خود داریم... حسرت از روزگار رفته و قدر ندانستن ثانیه های گذشته و ناله برای خیلی از اتفاقات نیفتاده!

یاد سال قبل افتادم... فردای یکی از شب های قدر بود که دفتر عمر یکی از آشناهامون به پایان رسید و فرصتی برای بعدهای زندگیش نمونده بود. همش با خودم میگفتم:" اون تو آخرین شب قدر زندگیش چی از خدا خواست؟! آیا بخشش گناهاشو خواسته بود؟!!! یا همش بی توجه به مسیر آمده اش برای آینده اش دعا کرد!؟! "

آخه حس میکنم خیلی هامون دنبال یه فرصت برای جبران هستیم... یه فرصت برای یه شروع دوباره... برای خوب شدن ... برای بخشیدن ... برای...!و شب قدر یکی از بهترین بهونه ها و فرصتهاست برای همه ما.

نمیدونم امشب تو صف دعاهاتون چی قرار داره ؟! نمیدونم الویت بندی دعاتون چیه؟! اما فک کنم بخشیدن گناهامون باید در راس باشه تا ادامه مسیر برای دعاهامون هموار بشه!

وقتی حرف از طلب عفو وبخشش به درگاه خدا رو میزنم با خودم میگم چه خدایی داریم ما! هربار طلب عفو باز هم خلف وعده و ارتکاب به خطا و گناه و اشتباه!!! کاش ذره ای از اون عظمت الله در وجود ما هم باشه و بتونیم راحت از هم بگذریم و همدیگه رو ببخشیم.

 بیایین امشب یه جور دیگه رقم بزنیم... در عین حال که برای بخشش خودمون دعا میکنیم برای خیلی های دیگه من جمله کسانی که در حقمون بدی کردن یا ازشون ناراحتیم دعای خیر کنیم و ببخشیمشون و بخشیده شدنشون رو از خدا هم طلب کنیم. حتما این بخشش ما بی جواب نمیمونه و جایی ره گشامون می شه!

 امشب غنیمت بشماریم و حسابی به جون هم دعای خیر کنیم!

" التماس دعا"

                                                    


التماس دعا

دوستای خوب و مهربونم سلام.  

امیدوارم هرجا هستید خوب و سلامت و آماده مهمانی خدای مهربون باشید و رو سفید بر سر سفره ی حق بنشینید.

با خودم میگم چقد زود گذشت!!!  

با این سرعت که داره عمرمون سپری میشه خدا کنه توشه راهمون هم برای آخرت آماده بشه! 

نمیدونم کوله بار سفرتون چی هست؟!نمیدونم چقد سبک بالید؟! 

نمیدونم ...!!! 

اما خدا کنه توشه این ماه ما اونقد کافی باشه که ضمانتی برای ادامه مسیر زندگیمون بشه...   

بعضی وقتها با خودم میگم با چه رویی باید برم میهمانی حق؟!  

منی که این قد گنهکار و بدهکارم!؟ 

منی که اینقد خطاکار و ... ؟!

اما بلافاصله یاد این دوبیت میفتم که میگه:   

بازآ بازآ هر آنچه هستی بازآ گر کافر و گبر و بت‌پرستی بازآ
  این درگه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی بازآ
 

اینجاست که به رحمت حق امیدوار میشم و بر میگردم به سمتش و صداش میزنم... 

خیلی برام جالبه تا میگم: خدایا سریعا لال میشم! در عین حال که اشک تو چشمم حلقه میزنه قلبم یه جوری بیقرار میشه اما دیری نمیکشه که آروم میگیرم...اصلا حس میکنم خدا همیشه چشم براهمه تا فقط صداش بزنم و اون که آگاهه از دلم هرجور که صلاح میدونه جوابمو میده! 

نمیدونم در پس خدایا ی این ماه چطور میخواد جوابمو بده اما مطمئنم که مثل همیشه بجا و بموقع جواب میده. 

حتما تو این ماه به یاد همه ی شما دوستان خوبم هستم. 

شما هم اگر این حقیر را لایق میدونید لابه لای ربنا و استغفرلنای ثانیه های نیایشتان از دعای خیر محروم نفرمایید!  

التماس دعا  

 

 

 

 

هرچند که در حجمه ی سکوت هم غرق گشتیم اما همیشه به یاد هم هستیم!

سلام دوستای خوبم. خیلی وقت بود که مستقیما باهاتون صحبت نمیکردم...  

امیدوارم هرجای این سرزمین پهناور هستید زیر این گنبد آبی و کبود در پناه خدا سالم وشاد باشید.

راستش وقتی امروز یکی از دوستا گفت که یکی از همکلاسی هامون جویای حالم شد و از بی خبری نسبت  به هم اظهار ناراحتی کرد! هم خوشحال شدم و هم ناراحت...  

اینکه میون همهمه ی زندگیش هنوز جویای حالمون بود خوشحالم کرد و اینکه از بی خبری هم ناراحت بود خیلی بیشتر ناراحتم کرد...  

یادتون باشه من هیچ وقت هیچ کدومتون رو فراموش نمیکنم (اصلا مگه میشه فراموش کرد؟!!!) و تا جایی که لایق باشم از دور دعاگوتونم.

کاش بشه شرایط طوری رقم بخوره که بتونیم باز هم دور هم دوستانه جمع بشیم.