مــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیر کوچولو

وبلاگ دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران

مــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیر کوچولو

وبلاگ دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران

داستان

متن زیر را نه به لحاظ طنزی که در آن است بلکه بیشتر از جهت تدبر و تامل بر رفتار خودمان آورده ام. بنگریم با خود و دیگران چه کرده ایم و دیگران با این ملت چه کرده اند. از این هنگام پیش بینی رفتار خود در بهشت و جهنم را به نگارش در میاوریم. اینکه اینگونه بوده ایم یا شده ایم دیگر مسئله نیست. مسئله این است که چه کنیم که اینگونه انگاشته نشویم.

 داستان ایرانی ها در بهشت و جهنم

 

میگن یه روز جبرئیل میره پیش خدا گلایه میکنه که: آخه خدا، این چه وضعیه؟ ما یک عده ایرونی توی بهشت داریم که فکر میکنن اومدن خونه باباشون! به جای ردای سفید، همه شون لباس های مارک دار و آنچنانی میخوان! بجای پابرهنه راه رفتن کفش نایک و آدیداس درخواست میکنن. هیچ کدومشون از بالهاشون استفاده نمیکنن، میگن بدون 'بنز' یا 'ب ام و' یا 'تویوتا لکسوز' جائی نمیرن! اون بوق و کرنای من هم گم شده... یکی از همین ها دو ماه پیش قرض گرفت و رفت دیگه ازش خبری نشد!
آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم... امروز تمیز میکنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و پسته و هسته هندونه و پوست خربزه است! من حتی دیدم بعضیهاشون کاسبی هم میکنن و حلقه های تقدس بالای سرشون رو به بقیه میفروشن. چند تاشون کوپن جعلی بهشت درست کردن و به ساکنین بخت برگشته جهنم میفروشن. چندتاشون دلالی باز کردن و معاملات املاک شمال بهشت میکنن. یک سری شون حوری های بهشت را با تهدید آوردن خونه شون و اونارو "سرکار" گذاشتن و شیتیلی میگیرن. بقیه حوری ها هم مرتب میگن ما رو از لیست جیره ایرانیها بردار که پدرمونو درآوردن، اونقدر به ما برنج دادن که چاق شدیم و از ریخت افتادیم.
اتحادیه غلمان ها امضاء جمع کرده که اعضا نمیخوان به دیدن زنان ایرانی برن چون اونقدر آرایش کردن و اسپری مو و ماسک و موس و . . . به سرشون زدن که هاله تقدسشون اتصالی کرده و فیوزش سوخته در ضمن خانمهای ایرونی از غلمانها مهریه و نفقه میخوان. بعضی از اونها هم رفتن تو کار آرایش بقیه و کاسبی راه انداختن: موهاشون رو هزار و یک رنگ میکنن، تتو میکنن، ناخن میکارن و از این جور قرتی بازیها
هفته پیش هم چند میلیون نفر تو چلوکبابی ایرانیها مسموم شدن و دوباره مردن. چند پزشک ایرونی هم بند کردن به حوری ها که الا و بلا بیایید دماغاتونو عمل کنیم، گونه بکاریم، ساکشن کنیم و از این کلک ها . . .
 خدا میگه: ای جبرئیل! ایرانیها هم مثل بقیه، آفریده های من هستند و بهشت به همه انسان ها تعلق داره. اینها هم که گفتی، خیلی بد نیست! برو یک زنگی به شیطون بزن تا بفهمی دردسر واقعی یعنی چی!!!
 جبرئیل میره زنگ میزنه به جناب شیطان... دو سه بار میره روی پیغام گیر تا بالاخره شیطان نفس نفس زنان جواب میده: جهنم، بخش ایرانیان بفرمایید؟
جبرئیل میگه: آقا مثل اینکه خیلی سرت شلوغه؟
شیطان آهی میکشه و میگه: نگو که دلم خونه... این ایرونیها اشک منو در آوردن به خدا! میخوام خودمو بازنشست کنم. شب و روز برام نگذاشتن! تا صورتم رو میکنم این طرف، اون طرف یه آتیشی به پا میکنن!
تا دو ماه پیش که اینجا هر روز چهارشنبه سوری بود و آتیش بازی!... حالا هم که... ای داد!!! آقا نکن! بهت میگم نکن!!!
جبرئیل جان، من برم .... اینها دارن آتیش جهنم رو خاموش میکنن که جاش کولر گازی نصب کنن...
یک عده شون بازار سیاه مواد سوختی بخصوص بنزین راه انداختن.
چند تا پزشک ایرونی در جهنم بیمارستان سوانح سوختگی باز کردن و براش تبلیغ میکنن و این شدیدا ممنوعه.
چندتاشون دفتر ویزای مهاجرت به بهشت باز کردن و ارواح مردمو خر میکنن. بلیت جعلی یکطرفه بهشت هم میفروشن.
یک سری شون وکیل شدن و تبلیغ میکنن که میتونن پیش نکیر و منکر برای جهنمی ها تقاضای تجدید نظر بدن.
چند تاشون که روی زمین مهندس بودن میگن پل صراط ایراد فنی داشته که اونا افتادن تو جهنم. دارن امضا جمع میکنن که پل باید پهن تر بشه.
چند هزار تاشون هم هر روز زنگ میزنن به 118 جهنم و تلفن و آدرس سفارتهای کانادا و آمریکا رو میپرسن چون میخوان مهاجرت کنن.
هر روز هزاران ایرونی زنگ میزنن به اطلاعات و تلفن آتش نشانی و اورژانس جهنم رو میخوان.
الان مراجعه داشتم میگفت ما کاغذ نسوز میخواهیم که روزنامه اپوزیسیون بیرون بدیم.
ببخش! من برم، بعدا صحبت میکنیم... چند تا ایرونی دارن کوپون جعلی کولر گازی و یخچال میفروشن... برم یه چماقی بچرخونم.

دانستنیها

1.درهاوائی فقط پانزده روز در سال باران نــــــــــمی بارد.

2.آیا میدانستی که ما بطور متوسط روزانه پنج هزار کلمه صحبت میکنیم که هشتاد درصدش با خودمان هست

3.افراد قبیله مبوتسی از کشور زئیر کوتاه قدترین انسانهای روی زمین هستند

4.آیا میدانستی که درازترین گردن در جهان مربوط به زنی است که اندازه گردنش چهل سانتی متر میباشد

 5.آیا میدانستی که کرمهای ابریشم در پنجاه وشش روز هشتاد و شش هزار برابر خود غذا میخورند

6.افراد با هوش ، روی و مس بیشتری در موهایشان دارند

7.شتر میتواند در عرض سه دقیقه 200 لیتر آب بخورد

8.آیا می دانستی که شمپانزه، اورانگوتان، گوریل، میمون، سگ، گربه، راکون، خوک، فیل و اسب 10 تا از باهوشترین حیوانات هستند .

9.فیل از گوشهایش بعنوان تهویه هوا نیز استفاده میکند

10.قدیمترین پرچم ملی که هنوز هم باقیست ، متعلق به کشور دانمارک است

11.گلابی مفرح بخش قلب و کبد هست

12.بیشتر سردردهای معمولی از کم نوشیدن آب میباشد

13.آیا میدانستی که بی رحم ترین حشره دنیــا حشره دعا خوان ماده است هنگامی که حشـــره ماده از همسرش باردار می شود، به آن نیش می زند و همسر نیمه جان پس از جفتگیری غذای لذیـذی برای حشــــــــره ماده می شود

14.آیا میدانستی رشد ناخن انگشتان دست بطور متوسط سه میلیمتر در ماه و رشد ناخن انگشتان پا یک میلیمتر در ماه میباشد 

15.آیا میدانستی که موز تنها میوه ای هست که یک مقدار از نیکوتن وارد شده توسط سیگار به بدن را کاهش میدهد

16.آیا میدانستی که در دنیا بیش از دو میلیارد نفر دسترسی به برق نــــــــدارند

17.آیا میدانستی که عدد
۲۵۲۰ را میتوان بر اعداد ۱ تا ۱۰
تقسیم نمود بدون آنکه خارج قسمت کسری داشته باشد

18.آب داغ زود تر از آب سرد یخ میزند


19.آیا میدانستی که متوسط عمر مردان در ایران شصت و دو سال چهار ماه و برای زنان شصت و سه سال و دو ماه میباشد



20.مساحت استان خراسان
برابر کویته

21.طراح پرچم کنونی ایتالیا ، ناپلئون بناپارت فرانسوی بوده است

22.نود درصد از جمعیت جهان در نیمکره شمالی کره زمین زندگی میکنند

23.پنگوئنها جوجه های خود را از روی صدایشان تشخیص میدهند

24.آیا میدانستی که هر چه از استوا به سمت قطب پیش میرویم اندازه موجودات بزرگتر میشود د مثل پنگوئن ها - روباه - وال

25.در تمام وجود شما بیش از یک مشت گچ «کلسیم» وجود دارد

26.آیا میدانستی که گاو نر کور رنگ است و فقط نسبت به حرکات شنلی که گاو باز در مقابل چشمانش تکان میدهد به خشم میاید و دیگر فرقی نمیکند که شنل به چه رنگی باشد

27.سیب بیشتر از یک فنجان قهوه میتواند صبحها خواب را از سر بپراند

28.آیا میدانستی سالانه 4 هزار نفر غیر سیگاری در اثر همنشینی با افراد سیگاری به سرطان ریه مبتلا شده و جان می سپارند

29.وزن کل موریانه های جهان ده برابر وزن کل انسانها است

30.کانگروها قادر نیستند بسوی عقب راه بروند

31.برج ایفل 1792 پله دارد

32.آیا میدانستی که هر 186 هزار سال یکبار ، کره زمین کاملا" به زیر آب میرود و تمامی زمین پوشیده از آب میشود و دوباره بعد از مدتی سر از آب بیرون میآورد

33.دما در نوک سیگار «محل سوخت» 900 درجه سانتیگراد میباشد

34.معنی لغت کانادا به زبان سرخ پوستی یعنی ، روستای بزرگ.

35.جنین در رحم مادر میتواند دچار سکسکه شود

36.آیا میدانستی که مغز انسان در موقع خواب فعالیتش بیش از موقعی هست که انسان به تلویزیون تماشا میکند

37.آیا میدانستی که خمیازه بخشی از مراسمی است که پنگوئن نر در فصل جفتگیری برای جذب پنگوئن ماده اجرا می کند

38.آیا میدانستی در دنیا از هر پنج نفر چهار نفرش موهایش تیره میباشد

39.آیا میدانستی کهکشان راه شیری تقریبا" صد میلیارد ستاره دارد
۱۷

40.آیا میدانستی که زرافه تار صوتی ندارد و لال است و نمیتواند هیچ صدایی از خود در آورد

41.آیا میدانستی تنها غذایی که فاسد نمی‌شود، عسل است

42.آیا میدانستید پلک زدن خانمها تقریبا" دو برابر آقایون هست

43.آیا میدانستی اعصابی که در بدن شما وجود دارد به اندازه فاصله زمین تا ماه است

44.آیا میدانستی که حلزون می‌تواند سه سال بخوابد

45.آیا میدانستی که موشهای صحرایی چنان سریع تکثیر پیدا میکنند ،که در عرض هجده ماه دو موش صحرایی قادرند یک میلیون فرزند داشته باشند

46.آیا میدانستی که جنین بعد از هفته هفدهم خواب هم میتواند ببیند

47.آیا میدانستی که رودی در کامبوج شش ماه سال ازشمال به جنوب و شش ماه دیگر سال از جنوب به شمال جریان دارد


48.اگر زنی به کوررنگی مبتلا باشد، فرزندان پسر اوکوررنگ میشوند

49.گوش و بینی در تمام طول عمر انسان در حال رشد میباشد و بزرگتر میشود

50.آب دریا بهترین ماسک زیبای پوست است

51.آیا میدانستی که بدن انسان میتواند حتی با برداشتن معده ،طحال ،سه چهارم کبد ،هشتاد درصد روده و یک کلیه و یک شش به حیات خود ادامه دهد؟

53.آیا میدانستی در آماری که اخیرا ارائه شده است سوئد بهترین کشوری ست که برابری حقوق زن و مرد را به اجرا گذاشته است؟

54.آیا میدانستی که شـمـا در روز تـولد خـود تـقریبا با 18 میلیون نفر سهیم هستید

55.آیا میدانستی کارخانه ماشین سازی ولوو در کمتر از دو دقیقـــــــــه یک ماشین سواری میسازد؟




راز

آب از دیار دریا   

با مهر مادرانه              

آهنگ خاک می کرد

*

بر گرد خاک می گشت

گردمال او را

 از چهره پاک می کرد

*

از خاکیان ندانم

ساحل به او  چه می گفت

کان موج ناز پرورد

سر را به سنگ می زد

خود را هلاک می کرد.

                                         "فریدون مشیری"

*** *** ***

فریاد های خاموشی

دریا – صبور و سنگین –

                                            می خواند و می نوشت :

-"... من خواب نیستم !

خاموش اگر نشستم

                               مرداب نیستم !

روزی که بگسلم ،

روشن شود که آتشم و آب نیستم !"

                                                                                             "فریدون مشیری"

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد

                        نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت

ولی انقدر مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد

                        گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش

و او یک روز پی در پی دم گرم خویش را به کامم سخت بفشارد

                        و خواب خفته خفتگان را آشفته تر سازد

بدینسان بشکند دایم سکوت مرگبارم را.

                                                                                    

"دکتر شریعتی"

                                                                                    

پستچی

یک روز کارمند پستی که به نامه هایی که آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می کرد متوجه نا مه ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه ای به خدا !با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند.در نامه این طور نوشته شده بود :خدای عزیزم بیوه زنی 83 ساله هستم که زندگی ام با حقوق نا چیز باز نشستگی می گذرد.دیروز یک نفر کیف مرا که صد دلار در آن بود دزدید.این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج می کردم.یکشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت کرده ام. اما بدون آن پول چیزی نمی توانم بخرم. هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم.تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی به من کمک کن...

کارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همکارانش نشان داد.نتیجه این شد که همه آنها جیب خود را جستجو کردند و هر کدام چند دلاری روی میز گذاشتند.در پایان 96 دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند...

همه کارمندان اداره پست از اینکه توانسته بودند کار خوبی انجام دهند خوشحال بودند.عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت.تا این که نامه دیگری از آن پیرزن به اداره پست رسیدکه روی آن نوشته شده بود: نامه ای به خدا!

همه کارمندان جمع شدند تا نامه را باز کرده و بخوانند. مضمون نامه چنین بود:خدای عزیزم. چگونه می توانم از کاری که برایم انجام دادی تشکر کنم . با لطف تو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا کرده وروز خوبی را با هم بگذرانیم. من به آنها گفتم که چه هدیه خوبی برایم فرستادی...                                                             ...

البته چهار دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان اداره پست آن را برداشته اند!!!

ای که بر ما بگذری دامن کشان از سر اخلاص مطلب را بخوان

سلام 

 

           دیگه اون روی سگه منو بالا آوردید!آخه من از دست شما کجا فرار کنم؟شماها خیره سرتون فردا میخواین مدیر(!)بشین؟هنوز بلد نیستین تو یه اجتماع کوچیک ظاهر بشین!شما از کجا اومدین؟مریخ؟زبون ما رو میفهمین؟اصلا زبون سرتون میشه؟؟؟ما چیمون از بچه های زبان و حقوق و معماری و ...کمتره؟؟؟اگه همین وضعیت بخواد ادامه پیدا کنه باید فاتحه ی این کلاسو خوند!کلاسی که همه عینه خاله زنکا بشینن پشت سره هم حرف بزنن،جایه موندن نیست.اگه جرات دارین بیاین تو همین وبلاگ حرفاتونو بزنین!هیچ سانسور و فیلتری هم نیست(به شرط اینکه فحش های زشت ندین!!!).بیاین بشینیم سنگامونو وا بکنیم!ببینیم چرا به خون هم هلاکین؟؟؟بییییییییاییییییییییین!!!

عشق قضاوت نمی کند

انسانها به شیوهً هندیان بر سطح زمین راه می روند. با یک سبد در جلو و یک سبد در پشت. در سبد جلو، صفات نیک خود را می گذاریم. در سبد پشتی، عیب های خود را نگه می داریم. به همین دلیل در طول روزهای زندگی خود، چشمان خود را بر صفات نیک خود می دوزیم و فشارها را در سینه مان حبس می کنیم. در همین زمان، بی رحمانه در پشت سر همسفرمان که پیش روی ما حرکت می کند، تمامی عیوب او را می بینیم. بدین گونه است که دربارهً خود بهتر از او داوری می کنیم؛ بی آنکه بدانیم کسی که پشت سر ما راه می رود به ما به همین شیوه می اندیشد.