ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
زمان بی مهابا میگذرد و تابستان نفس های آخرش را میکشد و ثانیه ها بامیدی که نمیدانم چیست دستان خود را برای به آغوش کشیدن مهر در هم حلقه میکنند!
چه راحت مهرها را بی مهرانه سپری کردیم و اکنون با وزش اولین باد پاییزی دلمان میلرزد و برگ برگ خاطرات از درخت ذهنمان فرو میریزد...
این بار آمدن مهر با مهر یاران همراه نیست... این بار برگهای پاییزی فرش زیر پای محفل دوستان نیست... این بار دغدغه ی عبور بامید رسیدن نیست... این بار هوای مهر عجیب بارانیست...
دیگر گرمای رنگهای گرم برگ های پاییزی هم چاره ساز سرمای دردهای دوری نیست...
این روزها حتی دیگر باران هم دلتنگی ها را نمی شوید و تنها با شوری اش بر زخمهایمان نمک می پاشد...
نگاه کردن از قاب تصویر ذهنمان به خاطرات تنها با حسرت همراه است...
تنها خدا چاره ساز و امیدبخش دلهای بیقرارمان است ... پس به امیدش مهر را تنها با تداعی مهر دوستان شروع میکنیم...
اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمی دانم
اینجا شده پاییز ، آنجا را نمی دانم
اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمی دانم . . . .
نمی دانم آخر این دلتنگی ها به کجا خواهد رسید!
دنیا پــــــُر شده از قاصدکهایی که
راهشان را گم می کنند!!
نـــــــه میتوانی خبری دهی
و نــــــــه خبری بگیری !
پاییز بوی مدرسه میدهد، چه فرقی میکند که این مدرسه در خاطرات سالهای سال پیش ما جامانده باشد و غباری از زمان، چهره آدمهای توی آن را تار کرده باشد.
پاییز بوی مدرسه میدهد،حتی اگر مدرسهات پشت زمانها جا مانده باشد.....
متنوتون بسار جالب بود....
این جملاتتون منو یاد این متن انداخت...
سالها گذشت
سالها نارنجها گل دادند
این همه سال خاطره شد
اما تو...
خاطراتت را برای من جا گذاشتی
من هنوز خاطراتت را بغض می کنم
و به انتظارم تا بدانی
امانت دار خوبی هستم
راستی
دنبال خاطراتت نمی آیی؟...
(ممنون از لطفتون)