مــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیر کوچولو

وبلاگ دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران

مــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیر کوچولو

وبلاگ دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران

تفاوت خوابیدن زن و مرد!!!

مامان و بابا داشتند تلویزیون تماشا می کردند که مامان گفت:"من خسته ام و دیگه دیروقته ، میرم که بخوابم " مامان بلند شد ، به ...

 آشپزخانه رفت و مشغول تهیه ساندویچ های ناهار فردا شد ، سپس ظرف ها را شست ، برای شام فردا از فریزر گوشت بیرون آورد ، قفسه ها رامرتب کرد ، شکرپاش را پرکرد ، ظرف ها را خشک کرد و در کابینت قرار داد و کتری را برای صبحانه فردا از آب پرکرد . بعد همه لباس های کثیف را در ماشین لباسشویی ریخت ، پیراهنی را اتو کرد و دکمه لباسی را دوخت . اسباب بازی های روی زمین را جمع کرد و دفترچه تلفن را سرجایش در کشوی میز برگرداند. گلدان ها را آب داد ، سطل آشغال اتاق را خالی کرد و حوله خیسی را روی بند انداخت . بعد ایستاد و خمیازه ای کشید . کش و قوسی به بدنش داد و به طرف اتاق خواب به حرکت درآمد ، کنار میز ایستاد و یادداشتی برای معلم نوشت ، مقداری پول را برای سفر شمرد و کنارگذاشت و کتابی را که زیر صندلی افتاده بود برداشت . بعد کارت تبریکی را برای تولد یکی از دوستان امضا کرد و در پاکتی گذاشت ، آدرس را روی آن نوشت و تمبرچسباند ؛ مایحتاج را نیز روی کاغذ نوشت و هردو را درنزدیکی کیف خودقرارداد.

سپس دندان هایش رامسواک زد.

باباگفت: "فکرکردم ، گفتی داری می ری بخوابی" و مامان گفت:" درست شنیدی دارم میرم."

سپس چراغ حیاط راروشن کرد و درها را بست.

پس ازآن به تک تک بچه ها سرزد ، چراغ ها راخاموش کرد ، لباس های به هم ریخته را به چوب رختی آویخت ، جوراب های کثیف را درسبد انداخت ، با یکی از بچه ها که هنوز بیداربود و تکالیفش را انجام می داد گپی زد ، ساعت را برای صبح کوک کرد ، لباس های شسته را پهن کرد ، جاکفشی را مرتب کرد و شش چیز دیگر را به فهرست کارهای مهمی که باید فردا انجام دهد ، اضافه کرد . سپس به دعا و نیایش نشست.

درهمان موقع بابا تلویزیون راخاموش کرد و بدون اینکه شخص خاصی مورد نظرش باشد گفت: " من میرم بخوابم" و بدون توجه به هیچ چیز دیگری ، دقیقاً همین کار را انجام داد!

 

نتیجه گیری:

۱- مردها همیشه کارهایشان را درست و به موقع انجام می دهند و وقتی تلویزیون نگاه می کنند قبلا کارهای دیگرشان را انجام داده اند. ولی زنها بسیار بی برنامه و نامرتب هستند. در صورتیکه کلی کار نکرده دارند نشسته اند و تلویزیون نگاه می کنند.

۲-  مردها بسیار راستگو هستند. ولی زنها دورغگو هستند و بجای اینکه بگویند من می روم کارهای نکرده ام را انجام بدهم الکی می گویند من میروم بخوابم.

 

 

                  این نتیجه گیری برای زدن مشت محکم بر دهان کسانی بود که میخواستند با نوشتن این متن بگویند زنها از مردها بهترند.

نظرات 13 + ارسال نظر
گل پسر پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:27

سلام داداش عجب پستیه واقیعت همینه تا مرد خونه نیست هیچ کاری انجام نمیشه وقتی مرد میاد کارا شروع میشه تا بگن که ما روز تا شب کار میکنیم و کلفتیم.

ممد اهوازی خانومیش پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:30 http://zendegimoon.blogsky.com

سلام زیبا بود خوشمان امد ما هم اپ کردبم به ما هم سر بزن منتظریم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 17:26

کلا چرت گفتی...مردا بدون زنها یه لحظه زندگی نمیتون داشته باشن...خوبه خودت گفتی که چیکارا میکنند.مهم انجام دادنه کاراس نه زمانش...شما مردا کدم یک ازین کارا ازتون بر میاد!!!!!!!!!!!هاااااااااااا؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!

م مثل مادر شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 15:52

کاش اینقدر بیرحمانه به کرسی قضاوت نمی نشستید... کم دعای خیر مادر بدرقه راهتونه که برا ی گردن کلفت کردن و شاخ و شونه کشیدن این حرفا رو میزنید؟؟؟
پدرها با داشتن تکیه گاهی پرمهر چون مادران هست که اینقدر باثبات و امثالهم هستن.
نمیدونم مجردید یا متاهل ! ولی چون جوونید و هنوز نمیدونید که زن مرهم دل مرده عیبی نداره...اما در آینده این طوری پیش همسرتون حرف نزنیدااااا !!!!

فتاحی شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 15:55

نمیدونم مادر کیه ولی راست میگه والله .قبول کنید نظم و ثبات مرد از تحمل سختی ها ی زن نشات میگیره.

بابا شاه یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:24

هر هر هر......
یعنی مصطفی عضدی هوببببباباباوو........
خیلی باحالی تو.....
حرف دل ما متاهلا رو زدی! دمت گرم....

x+y=0 یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 19:02

salam
baba
bahare yekam khodeton ro tekoon bedin
chi shode
blog etoon mesle avayel por shoor nis
chizi shode?


من یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 20:51

گلی به گوشه ی جمالت.واقعا نظرت درباره ی مادرها اینه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ناامیدم کردی.کاش می شد برای یک روز هم که شده وظایف یه مادر برعهدت بود مصطفی

مصطفی دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:48

سلام!
از اینکه ناامیدتون کردم معذرت!!!
اینا شوخیه هاااااااااااا....توجه دارین که...

من دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 20:41

شوخیاتونم دوست دارم

یه دوست که حرفاش شعار نیست جمعه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 16:30

فقط میخوام بگم خیلی بی انصافی..
دوست خوبم فقط بدون هیچ کدوم از آدم های خدا از
هم دیگه برتر نیستند .چه زن و چه مرد.خدا همه رو یه جور
آفریده و هرکس بهتر باشه به خدا نزدیک تره.تو اون دنیا خدا نمیگه چون زنی نمیبرمت بهشت یا چون مردی میبرمت بهشت خدا میگه هرکی کار های خوبش بیشتره میتونه بره تو بهشت...

تکبیر!
آقا ما تسلیم!خر ما از کره گی دم نداشت!
من هر کاری کردم شما جماعت طوری برداشت کردید که ....
دیگه از توان من خارجه که به شما فرق جدی و شوخی رو بفهمونم...
دستتونم درد نکنه از اینکه راههای رسیدن به بهشت رو یادآور شدید!
اجرتون با امام سیزدهم!

اشنا یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 23:28

مشکل ماها اینه که خیلی زود نتیجه گیری می کنیم ...چه شوخی چه جدی مردا هیچ وقت نمی تونن لطف بی دریغ مادرانه رو درک کنن.

ماها؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی ببخشید شما از طرف کیا دارید صحبت میکنید؟؟؟
پیشنهاد میکنم به جای کلمه غریب و نامانوس "ما" از کلمه وزین و آشنای "من" استفاده کنید تا منظورتون بهتر درک بشه!

فردا سه‌شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 14:39

اینجا چه خبره؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد