"از پرستو تا غروب آفتاب"

سلام دوستای خوب و مهربونم.امیدوارم در پناه خدای مهربون هرجایی که هستین دلتون شاد و وجودتون عاری از غصه و خستگی باشه.

راستش نمیدونم هوای جایی که شما زندگی میکنید چقد نزدیک به حال و هوای دانشگاه یا خوابگاه هست؟!!! اما اینجا هوا و پرنده ها عجیب با دل بازی میکنند و ذهن ها رو بسمت خاطرات گذشته سوق میدن!!!

از صدا و پرواز تیز پرستوها در صبح و عصر ها گرفته تا غروب زیبا و رنگین  آفتاب ...از خنکای شب گرفته تا ستاره نشینی آسمون...

به هر حال همه چی عجیب عطر خاطره های باهم بودنمون رو داره... بخصوص برای من و دوستای هم خوابگاهی که با من بودن!!!

نمیدونم شما هم مثل من با بهونه ای هوایی دوران دانشجویی مون میشید یا نه؟!!! گاهی با خودم میگم ممکن خیلی ها خیلی هامون فراموش کرده باشن؟!!! ممکنه بعضی ها اصلا خاطراتی رو بخاطر نیارن؟!!

نمیدونم!!!... از خدا میخوام تا هرآنچه خیر هست برای همه شما دوستای خوبم اتفاق بیفته و آرامش  و شادی شاه نشین ثانیه ثانیه زندگیتون باشه.

همه ی شما مهربون ها رو به خدای مهربون میسپارم/.