مــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیر کوچولو

وبلاگ دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران

مــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیر کوچولو

وبلاگ دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران

چگونه مدیر شویم؟

سلام بچه ها.هیچ معلومه کجایید؟؟؟مثل اینکه تابستون خیلی خوش گذشته؟!نکنه همدیگه رو فراموش کردین؟؟؟یا نکنه رفتین پی کاراتونو مدیر شدید؟؟؟برا اینکه یهو جو نگیردتونو هول نکنید چند تا نکته درباره اینکه چطور مدیر بشیم رو براتون یادآوری کردم چون مطمئنم که شما نخونده استادید...  

بارها گفته‌ شد که یکی از اساسی‌ترین مسایل شرکت‌های نرم‌افزاری خصوصی ایران (به ویژه شرکت‌های نوپا) ضعف دانش مدیریتی است.

ما فکر می‌کنیم چون مهندس کامپیوتر هستیم پس می‌توانیم شرکت کامپیوتری بزنیم و مدیر خوبی برای یک شرکت نرم‌افزاری خواهیم بود. این فکر به جز در موارد بسیار استثنا بسیار نادرست است.

اما اگر برای آینده خود برنامه‌ریزی کرده‌ایم و می‌خواهیم شرکتی را برپا کنیم چه کنیم:

۰- پیش از هر چیز باید بدانیم که آیا زمینه مدیر شدن را داریم یا خیر. بسیاری از توانایی‌های مدیریتی اکتسابی است، اما شم مدیریتی هم مهم است. بسیاری از افراد برای مدیریت ساخته نشده‌اند یا آن را دوست ندارند اما چون هنوز آغاز نکرده‌اند این را نمی‌دانند. آزمون‌هایی برای این کار وجود دارد که بیشتر به نام آزمون‌های «کارآفرینی» یا «آزمون سنجش شخصیت کارآفرین» شناخته می‌شوند. در آنها توانایی‌های چون خطرپذیری و … سنجیده می‌شوند. آنها را برای خود بکار بگیرید.

۱- نخست باید یاد بگیریم که اگر می‌خواهیم چیزی را بدست آوریم باید برایش هزینه کنیم. البته بسته به آن چیز نوع هزینه کردن هم فرق خواهد کرد.

۲- برای اینکه از خود مدیر بسازیم باید «زمان» و «پول» را هزینه کنیم.

۳- در دوره‌های ۷۲ ساعته که به دوره‌های کارآفرینی معروف هستند شرکت کنید. از آنجا که این دوره‌ها با کیفیت‌های مختلف برگزار می‌گردند، دقت کنید به موسسه‌ای بروید که این دوره را خیلی جدی برگزار می‌کند و مربیان خوبی را بکار می‌گیرد. هم‌زمان کتاب «عبور از طوفان: راهنمای کاربردی شرکت های نوپا در ایران» را بخوانید، کتاب بسیار مفید و کاربردی است و بسیاری از چیزهایی که برای برپایی یک شرکت نیاز است را یک‌جا آورده است. پس از این دوره اگر به این نتیجه رسیدید که هنوز می‌خواهید شرکتی برپا کنید باید به ۳ دوره‌ی حرفه‌ای‌تر بروید:

۴- در دوره‌های زیر شرکت کنید:

۵- دیگر کلاس کافی است، پس از برپایی شرکت اگر نیاز دیدید در دوره‌ای شرکت کنید آن‌زمان این کار را بکنید. زمان آن است که چند کتاب بخوانیم. دو کتاب را نام می‌برم در طول کار شرکت تلاش کنید کتاب‌های ناشران خوبی چون «فرا»، «رسا» و «سازمان مدیریت صنعتی» را به فراخور نیاز بخوانید و از کتاب‌های دانشگاهی نیز پرهیز کنید:

۶- دو ماهنامه «تدبیر» و «گزیده مدیریت» را آبونه شوید.

نکته بسیار مهم: (این نکته استثنا هم دارد اما در حالت کلی) به شدت از اینکه (بلافاصله) پس از پایان تحصیل شرکت بزنید خودداری کنید، بهترین حالت این است که پس از دانش‌آموختگی دست‌کم ۲ تا ۳ سال در شرکت‌های دیگر کار کنید تا هم تجربه بیندوزید و هم راه‌وچاه‌ها را یاد بگیرید. بدترین کاری که یک فرد می‌تواند انجام دهد این است که تا فارغ‌التحصیل شد (صفر کیلومتر) شرکتی برپا کند.

نظرات 5 + ارسال نظر
مدیریت بازرگانی شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 00:28

سلام
میشه یه خورده واضح تر توضیح بدین؟
منظورتون خیلی مبهمه
من احساس میکنم دارین توهین میکنین

اول سلام.دوم شرمنده اگه باعث دلخوریتون گشتم منظور بدی نداشتم...در ضمن می تونم خواهش کنم نقاب از چهره بردارید و خودتونو معرفی کنید؟؟؟!!!

مدیریت بازرگانی سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 00:24

سلام
شاید خیلی دلم بخواد خودم و معرفی کنم اما بنا بدلایلی از این کار معذورم.شما هم زیاد پیگیر نباشید
ولی مطمئن باشید ما را میشناسین

و علیک سلام...از قدیم گفتن صلاح مملکت خویش را خسروان دانند...هیچ اجباری نیست !اگه اونطور که شما میگید که من شما را می شناسم پس یحتمل شما هم منو می شناسید و اگه نمی شناسید بدونید که من هیچ وقت قصد جسارت به کسی رو ندارم یعنی خودمو در حدی نمی بینم که بخوام به کسی جسارت کنم...در ضمن گفتید (ما!!!) از من بعنوان یه دوست و همکلاسی به شما یه حرف دوستانه نه خدای نکرده نصیحت،سعی کنید هیچ وقت از طرف دیگران چیزی نگید بذارید خودشون وارد میدون بشن و حرفاشونو خودشون بزنند.نذارید شما بعنوان واسطه، آدم بده ی قصه ها بشید البته خدای نکرده!!!
ممنون

مدیریت بازرگانی جمعه 7 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 00:01

دوباره سلام
اول اینکه منظور از ما حلت احترام به خودم بود یعنی ما
دوم اینکه بهتون تبریک میگم انصافا ادبیات خوبی دارین،ما که (من )ادعای قلم زدن میکنیم از بیانات ادیبانه شما استفاده کردیم شاید باور تون نشه اون طور که بنده به سبک نگارش متن توجه داشتنم به،به پیام متن کمتر دقت کردم. سبک نوشتن شما مثل سبک داستان های حسین کرد شبستری یا به عبارت دیگه سبک داستان های قرن دهم مینوسین یا نوشتین،در هر صورت بهتون تبریک میگم

امیز چهارشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 13:29

دوست عزیز ما بد بخت بی چاره ها که فک و فامیل نداریم چطور استخدام شیم هر جا میری سابقه بیمه می خواد یه دوره عملی مدیریت بازرگانی تو این مملکت نیست من که فک کنم 4 سال عمرمو از بین بردم

elahehnamdar شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 08:05

روند فرار مغزها را، با ایجاد اشتغال و کار آفرینی برای جوانان، متوقف کنید. رشد اقتصادی به جوانان تحصیل‌کرده‌ نیز دارد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد