مــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیر کوچولو

وبلاگ دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران

مــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیر کوچولو

وبلاگ دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران

تریبون آزاد!!!

                                            بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام بر همه 

                 امیدوارم که حال همگی خوب باشه و این ترم هم به خوبی و خوشی برای همتون گذشته باشه.دیدید!؟دیدید چه زود ۳ ترم گذشت؟؟؟یه روز میاد که میبینید ترم آخرین و هنوزم همونی هستید که وقتی اومدید دانشگاه بودید؟؟؟پس کی میخواین عوض بشید؟(با خودمم هستم!)پس کی میخواین آدم بشین؟؟؟(اینو با خودم نیستم چون نمیتونم آدم بشم!)پس کی میخواین بشین یه دانشجو؟؟؟خسته نشدید از این همه روزای تکراری؟؟؟چی میخواین از زندگی؟؟؟ ........................ 

نمیدونم چی بهتون بگم ولی اینو بدونید که یه روز میرسه که وقتی یاد این دوران میفتید از حسرت اشک میریزید!!! 

این پست رو هم گذاشتم هرکسی هر نظری داره،از هر کسی شکایتی دارین،از رفتار هر کی خوشتون نمیاد،کارایی که دوست دارین بکنین و..... اینجا بگید!!!بقیش با خودتون..........زود باشید تا دیر نشده!!!! 

 

 

                                                                سبز باشید

نظرات 24 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 13:34

نظر داریم فراوون.شکایتم چه عرض کنیم ولی کو گوش شنوا!زیر آلاچیق حرفهایی که زدید یادتون هست؟ به کدومش عمل کردیم.پس نظر و شکایت فایده ای ندارد ما همان هستیم و تغییری در ما ایجاد نمی شود. به عمل کار برآید به سخنرانی نیست.بقیش با خودتون.....

خدا هم میگه ما سرنوشت هیچ قومی رو تغییر نمیدیم مگه اینکه خودشون کاری کنن که سرنوشتشون تغییر کنه!!!کار نشد نداره فقط باید خودمون بخوایم!!!

یه دوست یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 21:47

آقای عضدی .خودتون چرا اینطوری هستین؟ یه روز خوب سلام میکنین یه روز به زور جواب میدین.
یه روزم میخواین سر به تنه کسی نباشه همه رو بد نگاه میکنین. که ما میترسیم سلام کنیم

نه اصلا اینطوری نیست!!!من مدل نگاهم همینطوریه!
مگه من لولوخورخورم که ازم میترسید؟؟؟

مازیار تلاشان شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 15:20

ببین به نظر من اگر می خوای امار نظرات بره بالا باید یه ماکارونی دیگه درست کنی یا مثلا اون کشک بادمجونه اخه بچه ها خیلی به دست پختت علاقه دارن.
عضدددددددددددددییییییی////دربسسسسسسسسسسسسسسسسست///مووووووووووووووتوووووووووووووررررررررررر.[:S023

ما چند نفر جمعه 24 دی‌ماه سال 1389 ساعت 22:28

مصطفی نیستی کم پیدایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اول خودت اگه از کسی شکایتی داری بگو

زیر سایتونیم!!!
زیر پاتو نگاه کنی ما رو هم میبینی!!!
من از همه شاکی ام!!!

اون چند نفر جمعه 24 دی‌ماه سال 1389 ساعت 22:35

متهم ردیف۱:آقای الیاسی بدلیل جواب سلام ندادن
متهم ردیف ۲:آقای عضدی بدلیل چپ چپ نگاه کردن
متهم ردیف۳:تموم مهمونای صندلی داغ بدلیل نسبت دادن صفت (مغرور) به خانم فلاح
.
.
.
.
به امید آنروز که اصلاح شوید
سبز باشید

من اون اول هم گفتم طرز نگاه کردن من همینطوریه!!!
شما احتمالا با اون چند نفر نسبتی نداری؟؟؟

[ بدون نام ] چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 15:15

بابا طرز نگاهتو عوض کن خوب اقای عضدی

چشم!!!
میخواین چشماموببندم بیام تو کلاس؟؟؟

من پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:52

سلام.ببخشید یه سوال؟تاحالا شده تو این سه ترم از کسی بدتون بیاد؟چه همکلاسی چه....از دست کسی ناراحتی؟چطور از کسی که ناراحتی میبخشیش؟مرسی

سلام
سوال سختی پرسیدی و نمیدونم چی بگم!همیشه همه رو نمیشه راضی نگه داشت!من هم از این قاعده مستثنی نیستم!!!
خیلی سخت میشه کسی منو ناراحت کنه اما اگه واقعا ناراحت بشم هیچوقت طرفمو نمیبخشم!

بهونه سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 23:39

خوش بحالتون. یکی هست که پای گلایتون حتی به ظاهر بشینه. اما حیف...اونی که من ازش گله دارم هیچ وقت نمیتونه پای گلایه ی من بشینه.

ای بابا چرا؟خب از کی گلایه داری مگه؟

من .... تو.... سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 23:45

جسارت به خوبان نباشه امابعضی ها...از رفتارهای بچگانتون تا حرفهای بزرگتر از دهنتون که آدمی رو متعجب وا میدارید گله دارم.برای ترم جدید تو را خدا کمی با افکار مثبت تر و بهتر حاضر بشید .یه ذره تغییر مثبت خالی از لطف نیست.

بضی ها؟؟؟اون بعضی ها کیا هستن؟اسم ببرید آبروشون بره!!!
امن این پست رو گذاشتم که با کنایه و متلک صحبت نکنیم!!!اگه از کسی دلخوری بگو تا اون هم بیاد جواب بده شاید کدورت ها بر طرف بشه!!!ان شاءالله

بابایی سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 23:54

مصطفی جون دستت درد نکنه بابایی. باعث میشی تا آدمی کمی به اعمال و رفتارش فکر کنه ... خدا تو رو به خانوادت ببخشه بابا ...

.......بابا!!!به قول علی نویری باز تو دو قرون پول تو جیب ما دیدی....!!!و همچنین عزیز دلم!

بیخیال نام!! چهارشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 21:05

قبل اینکه بیام دانشگاه تصورم از ازین محیط خیلی قشنگتراز این بود که هستش..چیزایی که شنیده بودم.یه شهر قشنگ..کسی با کسی کاری نداره..ت. کار کسی دخالت نمیکنن.مهربونن..همه چی قشنگه..هم شهرش هم آدماش..اما همه چی برعکس شد..مقصرم فقط خودمونیم..نه کس دیگه..همیشه یه نقطه صفر هست واسه یه شروع جدید..غیر ممکن غیرممکنه!!!فقط نگاه ها باید عوض بشه....باور کنین یه لبخند کوچیک کنار سلامتون هیچی از غرورتون کم نمیکنه..مشکلاتتونو رودر رو بگید تا اینکه کینه بگیرید و بشت سر بگید.تا اینکه با خشم نگاه کنید!
دوستتون دارم.. موفق باشید..

کی از این تصورات نداشته؟؟؟ما هممون از همین فکرها میکردیم اما خب همیشه همه چیز اونطوری نمیشه که آدم دلش میخواد!!!خندیدن هم دل خوش میخواد بخدا که ما نداریم...چیکار کنیم؟؟زور که نیست ...آدم قیافه بچه ها رو که میبینه میخواد گریه کنه...خندمون کجا بود...اون با خشم نگاه کردن رو که با من نبودی احیانا؟؟؟چون من طرز نگاهم اونطوریه!!!شما هم موفق باشی

رهگذر پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 00:30

کوچک تر از اونی هستم که بخوام نظر بدم منتهی لازم دیدم یه چیزای روبگم :مدیر محترم ! وقتی که خودتون این پستو میذارید و از بچه ها میخواین که تو خودشون یه تغییر و تحول ایجاد کنند و به اصطلاح آدم بشنُ چرا از خودتون شروع نمی کنید اگه واقعا این تغییر تو شما سخته واسه بقیه بچه ها هم قطعا همین جوریه!!!!!!!!!!
((رطب خورده کی منع رطب کند)) ُوقتی حرفی رو می زنید که خودتون فاقد این توانایی هستید پس نباید تو شما این انتظار ایجاد بشه که بقیه می تونن!!!!!!از خودتون شروع کنید .دیوار بلند غرورتون رو بشکنید تا ببینید پشت اون دیوار چه شکلیه. در ضمن ما از وقتی وارد این دانشگاه شدیم چه شما ما رو دانشجو خطاب کنید چه نکنیُد دانشجو شدیم البته نه اونجوری که باب میل شماست ؛

دقیقا چقدر کوچیکتری اونوقت؟؟؟
خدمتتون عارضم که این بنده حقیر سراپا تقصیر هم آدمم(به جون خودم!)و چون آدمی از لغزش به دور نیست منم از این قاعده مستثنی نیستم!شما به بزرگیه خودتون ببخشید!من هم تمام سعیمو میکنم آدم بشم!شما بگید کجا اشتباه کردم که جبران کنم؟؟؟خوبه؟
در ضمن دانشجو شدن فقط به این نیست که وارد دانشگاه بشین!!!

. جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 14:37

با خشم نگاه کردن دقیقا منظورم خود شما نیست آقای مدیر!!اما شما تو صدر این نگاه های خشن هستسد..شما نگاهتون طوریه که ادم میترسه سلام بده!!ترجیح میدیم بیخیال سلام بشیم یا مثل خودتون نگاه کنیم و سلام بدیم..شما تغییر کنید ببینید بقیه چطوری میشن

چه عجب بالاخره ما یه جا در صدر قرار گرفتیم!!!
میترسی سلام کنی بخورمت؟؟؟؟
نترسین نمیخورمتون!!!
مثلا چجوری رفتار کنم خوبه؟؟؟

رهگذر شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:49

با سلام
پس کی میخواین آدم بشین؟؟؟ (اینو با خودم نیستم چون نمی تونم آدم بشم) پس کی میخواین یه دانشجو بشین؟...
این بنده ی حقیر سرا پا تقصیر هم آدمم! من فقط خواستم تناقض میون حرفاتونو نشون بدم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اما از این که گفتید سعی می کنم آدمم بشم، بازمم ممنون ،اما یه درخواست دارم همراه این تغییر بشید پیر و مرشد بقیه پسرا که اونام یه تغییراتی توشون ایجاد بشه .

بابا ایول داری والا!!!من در عجبم شما با این هوش و نکته سنجی چرا تو این کشور موندگار شدی؟؟؟
خودتو اصلا دست کم نگیری میتونی برای خودت خانم مارپلی بشی یا حداقلش بشی کارآگاه شمسی!!!
بابا همینطوریش سنم زیاد نشون میده میخوای پیرمونم بکنی!!!
من کوچکتر از اونم که بخوام پیر جایی باشم.از لطفتون ممنون!

2نفر!!!!!!!!!!!!!! شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 15:42

خودتونو خسته نکنین
ما درست بشو نیستیم
والسلام

ببخشید یه سوال دارم!!!
شما دو نفرین که یه نظر دادین یا یه نفری که اندازه دونفری که یه نظر دادی یا دو نفری که اندازه یه نفر نظر دادی یا یه نفری که اندازه دو نفر یه نظر دادی یا.....؟؟؟

مدیر عامل سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:32

سلام جناب مدیر خسته نباشی نیومدم در مورد طرز نگاهتون و سلام کردن و چیزهای دیگه نظر بدم یه چیزی برام خیلی جالب بود اینکه ما الان ۳ترمو گذروندیم وهنوز رو سلام گفتن داریم کلکل میکنیم فک کنم اگه تو این مدت زمان خودمون رو بیشتر می شناختیم و خودمونو می ساختیم بهتر بود تا اینکه بیاییم از همدیگه ایراد بگیریم و این حرف ها تا الان کش پیدا کنه

سلام
اینقدر از این حرفای کلیشه ای بدم میاد!البته خدای نکرده قصد توهین به شخص شما رو ندارم ولی پیشنهاد میکنم به جای اینکه این حرفای کلیشه ای رو تحویل هم بدیم چیزی که واقعا میخوایم به هم بگیم رو بگیم!!!

. سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:54

میخوای بدونی چطوری باید سلام کنی؟؟بهت یاد میدم..ترم شروع شه یاد میدم..

آرررررررررررررررررررررررره!!!باااااااااااااااااااشه!یاد بده ببینم!!!

.. سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 13:42

سلام -اگه خودت بلد بودی عرض ادب می کردی زیاد ادعا نکن بچه جون

سلام
اولا بچه تو قنداقه!
دوما بچه خودتی!
سوما بلدم و عرض نمیکنم!!!
چهارما اینقدر ادعا میکنم تا ادعا دونشون پاره بشه!!!
خوبه از آدم میترسی و اینجوری هستی اگه نمی ترسیدی چیکار میکردی؟؟؟

بچه درسخون سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 13:48

کسی برا انتخاب واحد تصمیمی نگرفته جناب مدیر که هیچ تصمیمی نگرفتن بقیه دست بکار شن هم اکنون نیازمند مدیریت سبزتان هستیم

ها!!!این که الان گفتی یعنی چه!؟

علی سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 23:17

به نام خدا
با سلام و خسته نباشید خدمت شما مدیر محترم و تمامی دست اندر کاران این مطلب و تمامی عزیزان بیننده و شنونده و نظر دهنده و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد وبا عرض تبریک به مناسبت این ایام خجسته و عرض تسلیت به مناسبت اون ایام ناخجسته ....
خواستم بگم که همه چی خوبه حتی اون نگاه قشنگت فقط وقتشو زیاد کنن ممنون میشیم
قهوه ای نباشید حالا اگه سبز هم نبودین عیبی نداره...

علیک سلام
هر هر هر سبز مارو مسخره میکنی؟؟؟
چی بهت بگم آخه؟؟؟برو مازیارو مسخره کن حداقل که معدن سوتیه!!!

---- پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 13:02

شما انتظار دارین تو این پستتون چه نظری بدن که این همه جنجال بپا کردید فک می کنید معجزه میشه و همه چیز خوب میشه حداقل جواب منطقی به نظرات بدید از قدیم گفتن کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی

من اصلا از شما انتظاری ندارم عزیزانم!شما که هنوز به سن بلوغ نرسیدید که من ازتون انتظار داشته باشم!!!!
خدا وکیلی یه نظره منطقی اینجا هست که من یه جوابه منطقی بهش بدم؟؟؟چه اتظارایی داری خواهر!!!
کچل هم خودتی!

---- شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:01

اولا خواهر خودتی
دوما این چه طرز جواب دادنه هرچی باشه مدیر وبلاگی حداقل تو وبلاگ مثل یه فردی که حداقل دانشجوست نه مدیر که از عهده اش بر نیای جواب بده
سوما آدرس وبلاگ خصوصیتو به دوستات بگو تا نظرات و جواب هایی که در شان یه انسان تحصیل کرده نیست رو تو وبلاگت مطرح کنند نه تو وبلاگ بچه های مدیریت -درسته مدیر وبلاگی ولی این دلیل نمیشه که این کارا رو انجام بدی

ببخشید برادر!!!
دوستان عیب نظر بازی حافظ نکنید
که من او را ز محبان شما میبینم
اولا آقا/خانم محترم بنده صرف به اینکه جو از حالت یکنواختی بیرون بیاد با شما شوخی میکنم و اصلا قصد بی احترامی به کسی رو ندارم.
ثانیا شما بهتر از هر کسی میدونید که رسم ادب حکم میکنه که مهمان نواز بودو گشاده رو و به همین خاطر هر کس بخواد تو وبلاگ نظر بده ما با آغوش باز پذیراییم.
ثالثا اگه دوست دارید وبلاگی درخور یک دانشجو داشته باشید سعی کنید مثل یک دانشجو رفتار کنید و نظرتونو بدون ترس و با اسم بگذارید هر چند که این بنده حقیر میدونم که شما چه شخصی هستید!
فکر میکنم که جواب شما کامل و در حد یک دانشجو داده شد!ولی اگه هنوز نقطه ی ابهامی وجود داره خوشحال میشم بشنوم!

من دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:34

سلام .نمیدونم چرا رفقا بهتون میگن مغرور ما که چیزی از غرور ندیدیم.ولی اگر هم مغرور باشی.آدمای اطرافت حقشونه که باهاشون با غرور رفتار کنی.

سلام!
خوشحالم میبینم بالاخره یکی پیدا شد از من دفاع کنه!
آقا دمت گرم خیلی حال دادی داشتم دپرس میشدم!!!
این نظرتو قاب میگیرم میزنم بالا سر تختم!!!

مدیر عامل شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 14:20

خداییش خودت این نظرو نذاشتی؟

چرا خودم گذاشتم ولی به کسی نگو!!! پیشه خودمون بمونه،باشه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد