مــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیر کوچولو

وبلاگ دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران

مــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیر کوچولو

وبلاگ دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران

شعر:فرشته

یکی از شعرهای ارائه شده در اولین شب شعر در ۷ آذر(دانشکده انسانی) 

 

فرشته

همه درست گوش بدین/حرفایی دارم یه کم

دیشب یه چیزی دیدم/ به خدا سخته بگم

دیشب بازم شبگردی.../کرده بودم دوباره

هوا بهشتی بود و/تو آسمون ستاره

تو جاده های خاکی/زدم به دریا دلو

آقا عرق خوردمو/تلو می خوردم تلو... 

برای مشاهده ادامه شعر به ادامه مطلب بروید

فرشته

همه درست گوش بدین/حرفایی دارم یه کم

دیشب یه چیزی دیدم/ به خدا سخته بگم

دیشب بازم شبگردی.../کرده بودم دوباره

هوا بهشتی بود و/تو آسمون ستاره

تو جاده های خاکی/زدم به دریا دلو

آقا عرق خوردمو/تلو می خوردم تلو

همینجوری می رفتم/به جای خوبی خوردم

فک می کردم که دریاست/نگو به جوبی خوردم

حالا اینا بی خیال/اونور جوب یه گوشه

یه مرد یا جنّی دیدم/که یک عبایی روشه

اون با خودش،حرف می زد/گفتم شاید یه خوابه

ای وای،نکنه بازم/کار،کار شرابه

درست نگاش کردم/انگار که واقعیه

اما یکی نیست بگه/این کارا واسه چیه؟

محکم میزد تو سرش/گریه می کرد های و های

بلند بلند داد می زد/میگفت خدایا خدای

بهش می خواستم بگم/آخه مرد حسابی

مارک شرابت چیه؟؟/اینجور گرم شرابی

چند کلمه میگفت و/می کردش اون هق هقی

گفتم من عاشق دیدم/اینجوری نیست عاشقی

تو گریه ها می گفتش/بی رحم!ببر منو زود

نعوذ باا... من/فک کنم با خدا بود

میگفت«حالا من نفهم/اما تو که عالمی

نمی بینی حالمو؟/بپرس ازم سالمی

آره درسته بدم/باخودمم بد کردم

اینو بگم می بخشی؟/وا... غلط کردم

اما خدا!نگفتی/اینجورین آدما

نگفتی که آخرش/من اینجوری میشما

دوس داشتم عاشق بشم/مثل اونا بخندم

اگه دلم هم گرفت/چشمامو زود ببندم

مثل خود آدما/اشکام بیاد رو گونه

به آدما بگم که/چه خوبی،بی بهونه

اما خدا!خدایی/اینا بگو عاشقن؟؟

بعضی میخوان بمیرن/دنبال یک صاعقن

خودم دیدم با چشَم/قسم به روح پاکت

فرستادی رو زمین/اینجوری شن رو خاکت؟؟

کار میکنن همیشه/از صبح زود تا به شب

شبم به فکر فردان/هزیون می گن توی تب

اونا که صبح پا میشن/فقط به فکر کارن

کجاست جای عاشقی/اونا هنوز خمارن

گفتی گاهی میخندن/آره دیدم،خندیدن

ولی وقتی دماغِ/یه کم،بزرگو دیدن

گریه شونم که دیدم/وقتی غرق نیازن

یا وقتی که مشغولِ/پوست کندن پیازن

حالا یه وقت نپرسی/چه جوریه عشقشون

بقالی گفت تموم شد/فرهاد و مجنونشون

اما هنوز بودشا/یه جور دوماد و عروس

فک کنم اونجا باشن/تو لپ لپای مخصوص

راستی خدا بندهات/خوب بندگی میکنن

چه خوب توی مخلوقات/ارزندگی می کنن

دیدم چقد یه مورچه/خدا خدا می کنه

بپرس ازم که بندت/اصلا دعا می کنه

گاهی دیدم بندهات/درختو نخ می بندن

اما می رن تو مسجد/کر کروکر میخندن

عابد دیدی راحتا/از بقیه تک نکن

شاید که کارش ریاست/آره بابا شک نکن

اینجوری بود خلاصه/سرت رو درد نیارم

بکش بالا زود منو/دیگه اینجا نیارم

اگه بجات بودما/بدون حکم قاضی

زمین،می شد تیله و/بشین و تیله بازی»

یارو حرفاش تموم شد/یهو دیدم یه نوری

داره میاد به پایین/بپرس حالا چه جوری؟؟

نوره نشست رو شونش/بیرون زدش دو بالی

گفتم اوهو،یا خدا/چه شراب با حالی!!

آروم آروم بلند شد/بالاشو زود تکون داد

فک کنم اون شرابه/خودش رو خوب نشون داد

آخرشم بال زد و/پرید و رفت مثل دود

حیف که نشد بپرسم/اسم شرابش چی بود

                                   پایان

نظرات 6 + ارسال نظر
مصطفی دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 21:02

خیلی قشنگ بود.ببخشید که نذاشتم اینو تو جلسه شعر بخونی آخه من عاشقه شعر پرنده اتم!!!

فرشته رو هم خوندم داش مصطفی...شما نبودید که بشنوید...اونموقع رفته بودید بیرون کلاس تا گرد و خاک کنید

خودم سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 00:35

خیلی چرت بود ! مجبوری طولانی بگی !

طولانی بودنشو که من تعیین نمی کنم

دریا(منصوره فتاحی) چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:23

سلام فردا.مثل همیشه عالی و بدون نقص بود.چه طور می تونم به بقیه شعرهاتون دسترسی پیدا کنم؟؟؟

یوسفی چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:30

سلام/شعرتون خیلی قشنگ بود.امیدوارم در ادامه راهتون موفق باشید.

L Or C? پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 20:57

سلام آقا
قشنگ بود ولی جالب نبود

یه نفر دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 13:32

فکر کنم شرابش دست ساز بود خودش ریخته بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد