مــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیر کوچولو

وبلاگ دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران

مــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیر کوچولو

وبلاگ دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران

کودک

کودک که بودیم چه دلهای بزرگی داشتیم،اکنون که بزرگیم چه دلتنگی کاش همان کودکی  

 

بودیم که حرفهایش رااز نگاهش میشد خواند،اما اکنون

 

 فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد ودلخوش کرده ایم که سکوت کرده ایم.

 

سکوت ((پر))بهتر از فریاد ((توخالی)) نیست؟


 

فکر میکنیم کسی هست که سکوت ما را بشکند اما افسوس که انتظار بی فایده

 است.

 

آنقدر از گذشته ات سر افکنده ای که نمی توانی به آینده بیندیشی و آنقدر صهبای نفس سر  

 

کشیدی که جایی برای خدا نگذاشتی.

 

آنقدر در زندگی دویدی که آخر هم بدهکار شدی. چه شد که دلپاک آمدی و روی


سیاه خواهی رفت،حال تویی و روزنه امید بخشش پروردگارت.اویی که سالهاست

 

که فراموشش کرده ای اما باز هم تو را میخواند.

نظرات 2 + ارسال نظر
مصطفی دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 21:04

ای چی بگم از این زندگی!!!؟؟؟
به خدا دستم از این زندگی خیلی پره!
حرف دلمو زدی ممنون.

فرزانه چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:28

سلام محبوبه جان خوش اومدی.
خیلی قشنگ بود میسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد