ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
طلبه ای نزد پدر روحانی ماکاریو رفت و از او خواست بهترین راه جلب رضایت خدا را به او بگوید .
ماکاریو گفت : به گورستان برو و به مرده ها توهین کن .
طلبه دستور پدر روحانی را انجام داد و روز بعد نزد او برگشت .
پدر روحانی گفت : جواب دادند ؟
- نه .
- پس برو آنها را ستایش کن .
طلبه اطاعت کرد و همان روز عصر ، نزد پدر روحانی برگشت . پدر از او پرسید : که آیا مرده ها جواب داده اند ؟
طلبه گفت نه .
پدر روحانی گفت : برای جلب رضایت خدا همین طور رفتار کن . نه به ستایش های مردم توجه کن و نه
به تحقیرها و تمسخرهایشان . این طور می توانی راه خودت را در پیش بگیری .
خیلی قشنگ بود-ولی کو گوش شنوا؟؟؟؟؟
خداوندا !
مگر نه اینکه من چون تو تنهایم
پس مرا دریاب
و به سوی خویش بازگردان،
دستان مهربانت را بگشا
که سخت نیازمند آغوشت هستم.
سلام . منم دانشجوی دانشگاه مازندرانم
مطلبتون خبلی با حال بود
سلام
خوشحالم که خوشتون اومده
سلام مطلب قشنگی بود اما یه سوال؟؟؟
تا حالا شده به ستایش ها و تحقیر ها و تمسخر های مردم توجه نکنی؟!؟!؟چه طوری؟؟
نه نشده!
یه نفر یه جمله جالبی داشت که میگفت یاد بگیر که چجوری درست زندگی کنی و هر وقت یاد گرفتی به منم یاد بده!!!
مطلب قشنگی بو د
جالب بود...برای جلب رضایت خدا فقط باید رضایت مردمو و اطرافیانتو جلب کنی.همینو بس.....
اقای مدیر وبلاگ مدیریت اهل انتقاد هستید که یه دانشجوی اقتصاد از وبلاگتون انتقاد کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!