دانشجویی پس از اینکه در درس منطق نمره نیاورد به استادش گفت: قربان، شما واقعا چیزی در مورد موضوع این درس می دانید؟ استاد جواب داد: بله حتما. در غیر اینصورت نمیتوانستم یک استاد باشم. دانشجو ادامه داد: بسیار خوب، من مایلم از شما یک سوال بپرسم ،اگر جواب صحیح دادید من نمره ام را قبول میکنم در غیر اینصورت از شما میخواهم به من نمره کامل این درس را بدهید.
استاد قبول کرد و دانشجو پرسید: آن چیست که قانونی است ولی منطقی نیست، منطقی است ولی قانونی نیست و نه قانونی است و نه منطقی؟ استاد پس از تاملی طولانی نتوانست جواب بدهد و مجبور شد نمره کامل درس را به آن دانشجو بدهد.
بعد از مدتی استاد با بهترین شاگردش تماس گرفت و همان سوال را پرسید. و شاگردش بلافاصله جواب داد: قربان شما 63 سال دارید و با یک خانم 35 ساله ازدواج کردید که البته قانونی است ولی منطقی نیست. همسر شما یک معشوقه 25 ساله دارد که منطقی است ولی قانونی نیست.واین حقیقت که شما به معشوقه همسرتان نمره کامل دادید در صورتیکه باید آن درس را رد میشد نه قانونی است و نه منطقی.
یه روز یه روباهه از جلوی یه شیر و یه پلنگه رد میشه میگه ......ْْ!!!
خوبه والله... .عجب منطق های جالبی ... .
اینجاست که اون روباهه باید بیاد و به این استاد و اون شاگرد بگه .... ( قضیه ی معروف ببر و شیر و روباه )
آقا مصطفی قبلا به این موضوع اشاره کرده بودن ... معذرت میخوام ندیدم نظرتون رو استاد ...
استاد یه سوال بپرسم ؟ اگه نتونستین جواب بدین ....
من روباهه هستم یا شیره یا ببره ؟
رحمان وارد میشود!!!
مازیار فرار کن که الان سوژه میشی!!!
تو روباهه ای عزیزم تو رو خدا بیخیال!!!