ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
شاید ان روز که سهراب نوشت زندگی باید کرد/ خبری از دل پر درد گل یاس نداشت
باید این گونه نوشت / هر چه هستی چه شقایق باشی چه گل پیچکو یاس زندگی اجباریست
بله!
یکم طولانی تر از این بود!!!
برگ گل با آن لطافت آبی از گل می خورد
زندگی قصه ی تلخی است که از آغازش
بس که آزرده شدم چشم به پایان دارم
زندگی زندان زیر ظرف شویی خوابگاه نوابه..من خودم دیدم.بقیه هر چی که دیدن فقط یه خوابه..زندگی خوردن قرمه است توی سلف و بس...گاهی هم کوبیده و قیمه می خوریم و یه نوشابه....
ازیتا جان یادت باشه زندگی اجبار نیست داستان زندگی من و تو و ماست که باید باهم انرا زیبا بیافرینیم پس خلق زیبایی ها نمیتواند اجبار و زشت باشد . اندره چه زیبا میگوید کاش عظمت در نگاه تو باشد نه به ان چیزی که به ان مینگری . پس زشتیها و تلخیها گناه ماست .