مــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیر کوچولو

وبلاگ دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران

مــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیر کوچولو

وبلاگ دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه مازندران

قانون و میوه

 

در صحرا میوه کم بود . خداوند یکی از پیامبران را فراخواند و گفت : « هر کس در روز تنها می تواند یک میوه بخورد .»

این قانون نسل ها برقرار بود ، و محیط زیست آن منطقه حفظ شد . دانه های میوه بر زمین افتاد و درختان جدید رویید . مدتی بعد ،‌ آن جا منطقه ی حاصل خیزی شد و حسادت شهر های اطراف را بر انگیخت .اما هنوز هم مردم هر روز فقط یک میوه می خوردند و به دستوری که پیامبر باستانی به اجدادشان داده بود ، وفادار بودند . اما علاوه بر آن نمی گذاشتند اهالی شهر ها و روستا های همسایه هم از میوه ها استفاده کنند . این فقط باعث می شد که میوه ها روی زمین بریزند و بپوسند .خداوند پیامبر دیگری را فراخواند و گفت :« بگذارید هرچه میوه می خواهند بخورند و میوه ها را با همسایگان خود قسمت کنند .»

پیامبر با پیام تازه به شهر آمد . اما سنگسارش کردند ، چرا که آن رسم قدیمی ، در جسم و روح مردم ریشه دوانیده بود و نمی شد راحت تغییرش داد . کم کم جوانان آن منطقه از خود می پرسیدند این رسم بدوی از کجا آ مده . اما نمی شد رسوم بسیار کهن را زیر سؤال برد ، بنابراین تصمیم گرفتند مذهب شان را رها کنند . بدین ترتیب ، می توانستند هر چه می خواهند ، بخورند و بقیه را به نیازمندان بدهد . تنها کسانی که خود را قدیس می دانستند ، به آیین قدیمی وفادار ماندند .

اما در حقیقت ، آن ها نمی فهمیدند که دنیا عوض شده و باید همراه با دنیا تغییر کنند.

 آیا شما هم هنوز در افکار تحجری خودتون به سر میبرید و نمیخواید با تحول جامعه متحول بشید؟

نظرات 10 + ارسال نظر
گل پسر سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 14:07

وبلاگ خوبیه ولی فقط عکس ۱سرا رو گذاشتین

شیطونی نکن گل پسر!

مازیار سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 14:52

اره واقعا... خیلی از مردمان ما هستند که هنوز به قوانین کهن اما دستو پا گیر که هیچ سنخیتی با زندگی امروزی قرن ۲۱ نداری پا فشاری می کنن.ودیگران رو هم برای عدم اجرای اونا تحدید وشکنجه می کنن.پیر و جوون هم نداره....

مازیار این تقصیره خودمونه که اجازه میدیم ما رو به این شکل اداره کنن!ماها قشر روشنفکر جامعه ایم یا حداقل خودمون فکر میکنیم که هستیم پس باید مبارزه کنیم!

کبریت سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 17:39

منظورت که سیاسی نبود!؟

تو چی برداشت میکنی؟

[ بدون نام ] چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:05

مثل همیشه عالی و بی نظیر و بسیار آموزنده.
کاش بتونم تمامی پیامهای مثبتی که از طریق مطالبتون بیان می کنید رو یاد بگیرم.

فردا چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:35

البته باید ببینیم که قوانین جدیدی که قرار وضع بشه دقیقا ریشش از کجاست؟چه نیازی باعث می شه که این قانون جدید وضع بشه؟
این مساله مهمیه..باید فهمید

امیر چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:21

وقتی که مردم از وقایع گذشته عبرت نگیرن،هیچ لزومی نداره که آیندگان هم از ما عبرت بگیرن.
انسانهای دانا از ازل دنبال یه چیز بودن و اونم چیزی نیست جز حقیقت!

یاسر چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:26

باسلام
اگه منظورت بعضی قوانین دین اسلامه که باید گفت :
اسلام به ذات خود ندارد عیبی...هرعیب که هست از مسلمانی ماست

برداشتت اشتباهه یاسر!!!
منم گفتم که قانون خدا مشکلی نداره اما ما نمیفهمیم!!!

................ چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:10

چی میگین شماهااا.....زیر دیپلم بحرفین

حامد چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 14:44

معلومه کلت بوی قورمه سبزی میده

فقط بوشو میده وگرنه من دو هفته است قرمه سبزی ندیدم!!!اینجا فقط تخم مرغ هست!خودت که بهتر میدونی!

faeze چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 22:23

سلام مصطفی جوووووون. حال شما؟ دانشگاه خوبه؟
هنوزم در گیر سلام کردنین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد